یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

عبدالرحیم طالبوف

    حاج ملاعبدالرحیم طالب زاده  از نویسندگان خارج از کشور در نهضت مشروطه بوده است. اگر چه از کودکی تبریز را ترک کرده و در تفلیس ساکن شده و با زبان روسی آشنا شده است ولی اصالت ملی خود را حفظ کرده و تمام آثار خود را به زبان فارسی نوشته است ـ در حالی که با زبان فارسی کاملاً آشنا نبوده است ـ از احوال و زندگی نامه او اطلاعات زیادی در دست نیست ولی از خلال نوشته هایش مشخص می شود وی مسلمان معتقدی بوده و بیش از حد به ایران عشق می ورزید.

      یحیی آرین پور در مورد شیوه نویسندگی طالبوف، یحیی آرین پور می نویسد : « زبان طالبوف ساده و بسیار پخته و شیواست و جای تعجب است که او با اینکه آذربایجانی و ترک زبان بوده و عمر خود را در خاک روسیه و دور از محیط ایران بسر برده چگونه توانسته است فارسی را به این روانی بنویسد»(از صبا تا نیما، ج اول، ص 289)

      طالبوف در ادبیات فارسی تبحر چندانی نداشت و تنها در اثر کثرت مطالعه ، با زبان فارسی آشنا شده بود لذا می نوشت و با انشاء بی تکلف خود سبک تازه ای را به وجود آورد ، ولی آثار او از اغلاط انشائی مصون نمانده است. وی لغات بیگانه را ـ که معادل فارسی آن را بلد نبوده ـ عیناً نقل کرده است و بعضاً کلماتی را که امروزه معادل عربی آنها در زبان فارسی رایج است ـ و وی اطلاعی از آنها نداشته ـ با لغات مهجور فارسی که امروزه غریب می نماید در آثار خود آورده است، به عنوان مثال طالبوف به جای اینکه بنویسد « هوا اشباع نشده بود » می نویسد « هوا سیر نشده بود امروز سیر شد » و بعضاً و در مورد کلمات فرنگی دخیل در زبان فارسی خود معادلی شیرین برای آنها ساخته است مثلاً برای « صفحه گرامافون : لوح محفوظ » و برای « موتور : ام الاسباب » را ابداع کرده است .

      طالبوف در مورد شیوه نگارش خود در نامه ای به میرزا یوسف خان اعتصام الملک می نویسد: « ... بنده به زبان روسی آشنا هستم ، فرانسه نمی دانم و خط روسی را بسیار بد می نویسم ، خط ایرانی طبیعی بنده تعریفی ندارد. عربی را هیچ بلد نیستم ، فارسی را معلوم است چنان می دانم که عرب و فرانسه را . با وجود این از برکت کثرت مطالعه و زور مداومت بعضی آثار محقر به یادگار گذاشتم که اخلاف بنده تکمیل نموده و بنده را مهندس انشای جدید بدانند.»

از آثار او می توان کتابهای زیر را نام برد:

الف ) مسائل الحیات

ب ) سفینه طالبی

پ ) مسالک المحسنین

ت ) نخبه سپهری (خلاصه ای از ناسخ التواریخ در احوال رسول اکرم (ص)

ث) رساله فیزیک

ج ) پندنامه مارکوس قیصر روم (ترجمه از ترجمه روسی )

چ) سیاست طالبی

ح ) رساله هیات جدیده (ترجمه از ترجمه روسی)

خ) ایضاحات در خصوص آزادی

نمونه ای از نثر طالبوف

از کتاب مسالک المحسنین

... کاغذ سوم را باز کردم. می نویسد : " یا محسن قد اتاک المسئ" هنوز بیکارم و زندگی خود بیزار به قول قائم مقام مرحوم مضی ز من " والناس یستشفعون بی ، عهد مردان گذشته ... شعور و کفایت به چکار، بیار ، " آن سیه چرده که شیرینی عالم با او " بود و معروف شماست ، سرتیپی را گرفت. که می تواند منکر قدردانی رجال ما باشد؟ می دانی چه شب ها بیدار مانده بود؟ فمن طلب العلی سهر اللیالی! خواهید فرمود سرتیپی بی غوج ایران ، حضیض بی اوج یا سراب بی موج است . گیرنده مغبون است نه دهنده ، بلی در تعیین عمق حمق بایع و مشتری قیاس بنده بی اساس است. بعد از این تلافی مافات را حاضر ...قیمت املاک ده بر یک ترقی نموده، گندم بهای خون مردم شده ، از آسمان احتکار برای زهاد گندم پرست او را نازل گذشته : اللهم ارزقنا قریه واسعه و مرزعه تاسعه ... 

مکتب های ادبی

 در دو قرن اخیرا مکتب های زیادی در حوزه ادبیات و هنر ایجاد شده است که معروفترین آنها عبارتند از:

الف ـ کلاسیسم: بر سه پایه وحدت عمل، وحدت مکان و وحدت زمان استوار است و به نوعی پیروی از شاعران و نویسندگان یونان باستان است.
ب ـ رمانتیسم: برای درهم شکستن محدودیت های سبک کلاسیسم ایجاد شد تا نویسنده راحت تر به نگارش بپردازد. کتابهای «بینوایان» ویکتور هوگو، «رنه» شاتو بریان و «اعترافات» ژان ژاک روسو از آثار بنام رمانتیسم هستند.
پ ـ رئالیسم: واقعگرایی و نمایاندن پدیده ها به همان گونه که هستند. زشتی ها، زشت و زیبایی ها، زیبا نشان داده می شوند و پوشش احساس بر آن ها کشیده نمی شود. اوج این سبک در قرن 19 بوده است و «جنگ و صلح» تولستوی و «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز از آثار سرشناس این سبک هستند.
ت ـ ناتورالیسم: این سبک پاره ای از رئالیسم است اما گاهی تمرکز آن بر روی زیبایی ها و زیبانمایی ها قرار می گیرد.
ث ـ سمبولیسم: نویسندگان در این سبک از اشارات خام و برهنه و روشن به پدیده های زندگی جلوگیری می کنند و کنایه و نماد را جایگزین موضوع اصلی می کنند و بارز ترین و آشنا ترین اثر در این سبک، «قلعه ی حیوانات» جرج ارول است.
ج ـ امپرسیونیسم: این سبک در دنباله سمبولیسم است. در آن مکتب توجه بیشتر بر نتیجه تشبیه است تا خود تشبیه.
چ ـ سوررئالیسم: سبکی عمیق و حرفه ای مآب که عموما مناسب مخاطب حرفه ای و خاص می باشد و غنی از مفاهیم و وجوه درونگرایانه است. هدف در این سبک پرداختن به گوشه ها و زوایای مخفی از عواطف و خواسته ها و حقایق  ناخودآگاه انسان است. آثار ساموئل بکت و بونوئل تقریبا از این دست آثارند.
ح ـ‌ اکسپرسیونیسم: سبکی که برای بیان حقایق و معانی ویژه از یک رفتار، یک شی و یا یک فرد، ظاهر آن را چنان دستخوش تغییر و دگرگونی می کند که گاهی قبل از شناخت شیئیت و عینیت آن چیز، معنی مورد نظر استنباط شده و سپس خود شی شناخته می شود.

قائم مقام فراهانی

 میرزا ابوالقاسم فراهانی بیشتر سیاستمدار بوده است تا نویسنده. وی نویسندگی را وسیله ای برای بیان مطلب می دانست نه هدف، که مجبور باشد برای نشان دادن قدرت نگارش خود، دست به تالیف کتاب های پر تکلفی همچون نفثه المصدور ، درّه نادری و جهانگشای جوینی بزند . قائم مقام اغلب نامه های خود را با عجله می نوشت و فرصت بازی با کلمات و آوردن لغات مترادف و ... را نداشت با توجه به ضرورت شغلی دست به تغییراتی زد که بعدها سرمشق دیگران شد .

       قائم مقام با حذف عبارات متکلف و مصنوعی و تشبیهات بی مورد توانست تا حدودی نثر خود را به محاوره و گفتار ساده نزدیک سازد نثر او از عبارات طولانی و قرینه سازی های مکرر و خسته کننده خالی است. تقریباً تابع سبک سعدی در کتاب گلستان می باشد . ویژگی های سبک قائم مقام را می توان بشرح زیر خلاصه کرد .

الف ) شیرینی بیان و حسن اداء کلمات و صراحت لهجه

ب ) کوتاهی جملات و حذف زاویه القاب و خودداری از تعریفات خسته کننده

ج ) ظرافت و لطیفه پردازی و دقت در حسن تلفیق هر مزدوج از سجعها ( به سبک سعدی )

د ) کوتاهی جملات

ه ) اختصار و ایجاز و ترک استعاره و کنایه و تشبیهات دور و خسته کننده

قائم مقام شعر نیز می سرود و تخلص وی « ثنائی » بوده است آثار او عبارتند از

1ـ منشات قائم مقام ( نوشته ها و انشاء های قائم مقام که بعد از وفات وی گردآوری شده است )

2 ـ دیوان شعر

3 ـ جدیرنامه ( مثنوی فکاهی و انتقادی از اوضاع زمان که در ضمن دیوانش چاپ شده است )

4 ـ مقدمه جهادیه کبری ( تالیف پدرش میرزا عیسی )

نمونه ای از نثر قائم مقام فراهانی

قسمتی از نامه ای که از زبان عباس میرزا نایب السلطنه به میرزا بزرگ قائم مقام  نوشته است .

... تا حال هر چه از این ورق خواندیم و بر این نسق راندیم سود و بهبودی ظاهر نگشت ، بلکه اینها که می شود از نتایج نمازهای روز جمعه و نیازهای شب جمعه ما و شماست . من بعد بساط کهنه برچینید و طرح نو در اندازید .  با اهل آن شهر معاشرت کنید و مربوط شوید. دعوت و محبت نمایید از جوانان قابل و پیران کامل آنها چند نفری که به کار خدمت آیند انتخاب کنید و هزار و یک آنچه صرف این طایفه شد معروف دارید و ریک این جماعت را دور بیندازید ، مثل سایر ممالک محروسه باشد نه اذیت و اضرار ، نه دخالت و اقتدار ...

      عالی جاه میرزا مهدی در حقیقت یکی از امنای دولت و محارم حضرت ماست. دخلی به آن دار و دسته ندارد آب و گل و جان و دل او در هوای ما و رضای ماست . و ما یَستوی البحران هذا عذب فرات سائغ شرابه و هذا ملح اجاج .

      اگر هم اسم آنها ست بحمدالله همرسم نیست . به دانش از آنها ملاتر و به خدمت بالاتر . موانست شماها مجانست آنها را از پیش در کرده ، با امنا و محارم ما مجانس است و با التفات و مکارم ما موانس ...

ایرج میرزا

 ایرج سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد و در این میان گوی سبقت را از جد و پدر و معاصران ربود. وی سبک قدما را ترک کرده و خود طرز خاصی در شعر ابداع نمود و سادگی گفتار و سهولت بیان را در شعر به نهایت رساند. سید علی آذری در کتاب قیام کلنل می نویسد:

       « انقلاب ادبی ایرج در این خلاصه می شود که وی سبک های معمول شعرای ایران را که تا آن روز مرسوم هر شاعر فارسی زبان بود کنار گذاشت و خود برای بیان مقاصد و مضامینی که آن روز هیچ یک از شاعران معاصر در شعر خود نمی آوردند شیوه خاصی ابداع کرد که نظیر آن را قبل از ایرج شاید تنها در اشعار نظامی می توان دید و در بین شعرای ترک زبان نیز تنها کسی که از این شیوه بهره مند بود صابر شروانی است. این شیوه که به سادگی و سلامت ممتاز است شعر را در عین روانی و استحکام لایق و مستعد آن می سازد که عادی ترین مسایل و معانی زندگی روزمره را به لباس نظم درآورند و هر چه را که به فکر می رسد به آسانی و روانی به بیان شعر ابراز دارند [1] »

      اگر هزلیات و اشعار رکیک ایرج نبود بی شک او یکی از گرامی ترین شاعران معاصر بود که متاسفانه هزلیات مستهجن وی در سروده هایی همچون « ای وزیر » « شب در بساط احرار » و ... جامعه ادبی آن روزگار را بر علیه ایرج بسیج کرد. 

      خصوصیات شعر ایرج را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

1 ـ انعکاس زندگی روزانه مردم و واقعیات جامعه در شعر

2 ـ طرح مسایل سیاسی ـ اجتماعی و انتقاد از وضع موجود و بی عدالتی در شعر با زبان هزل و شوخی تند و بی پروا

3 ـ سادگی بیان و ایجاد فصل جدیدی در ادبیات و بیان شعر به زبان محاوره ای مردم و زیر پا گذاشتن اصول و مقررات ادبی پیشینیان

4 ـ بکارگیری اصطلاحات و ترکیبات رایج و عامیانه از قبیل اخم ـ چرت ـ دوز و کلک ـ شلم شوربا ... پدر سوخته و ...

5 ـ بیان استادانه ضرب المثل ها در شعر

       دکتر غلامحسین یوسفی در ویژگی های شعر ایرج می نویسد: «... بارزترین خصیصه شعر ایرج، زبان چالاک و بیان گرم و زنده و پوینده اوست و برخورداری هنرمندانه وی از گفتار ساده روزانه مردم و تعبیرات آن که خود دارای بلاغتی خاص است.این که زبان در دست ایرج بواقع مانند موم شکل پذیر است و او می تواند هر چه را می خواهد و در ضمیر دارد به آسانی به نوعی بیان کند که همگان دریابند و آنان را تحت تاثیر قرار دهد از همین رهگذر است. زبان و بیانی که از حیث نرمی و روانی و سهل و ممتنع بودن به شعر سعدی می ماند و به همین سبب بسیاری از ابیات او مانند ضرب المثل معروف شده و رواج پیدا کرده است. [2] »

Image for post

       از ایرج میرزا علاوه بر دیوان که با مقدمه ای از خسرو میرزا چاپ شده است آثار دیگری بشرح زیر به یادگار مانده است

1 ـ عارف نامه : مثنوی 700 بیتی که پاسخی است به تصنیف میهنی عارف قزوینی در باغ ملی که در آن به سلطنت قاجار وجد اعلای ایرج میرزا ـ فتحعلی شاه ـ توهین شده بود.

      شاعر در این مثنوی ملت ایران را به سه دسته تقسیم می کند: دزدان اختیاری که هیچ علاقه ای به وطن ندارند و فقط ثروت کشور را به یغما می برند ، دزدان اضطراری که برای به دست آوردن شغل و کار وارد سیاست شده اند و دهقانان و رعایا که یک مشت مردم بی سواد که نه آزادی دارند و نه از قانون خوششان می آید و با توجه به تقسیم بندی فوق نتیجه می گیرد با یک گل بهار نمی شود و یک شاعر نمی تواند وضع موجود را تغییر دهد بهتر است سرش بیندازد در آخور خود و علوفه خود را بخورد که فکر نجات این ملت آب در هاون کوبیدن است .

       انتشار عارف نامه باعث جر و بحث هایی در بین شاعران و ادیبان گردید هر چند عارف پاسخی به آن نداد و لیکن عارف نامه ایرج بی پاسخ هم نماند . اسداله طلعت تبریز و نادری خراسانی هر یک به قدر وسع خود جوابی در رد عارف نامه سروده و منتشر کردند .

2 ـ مثنوی زهره و منوچهر : ترجمه منظومی است از داستان ونوس و آدونیس شکسپیر ـ شاعر انگلیس ـ که شاهکار ادبی ایرج به حساب می آید و توانمندی ایرج را در ادبیات توصیفی نشان می دهد

3 ـ مثنوی شاه و جام : ترجمه منظومی از سروده شیلر شاعر آلمانی

نمونه شعر ایرج میرزا

شوق درس خواندن

حمد بر کردگارِ یکتا باد              که مرا شوقِ درس خواندن داد

آشنا کرد چشمِ من به کتاب         داده توفیقِ خیرم از هر باب

در سرِ من هوایِ درس نِهاد            در دلِ من مَحَبَّتِ اٌستاد

پدرم را عَطا نٌمود حَیات         تا کند صرفِ کارِ من اوقات

مادرم را تَناوَری بخشید          مِهرِ فرزند پروری بخشید

هر دو مقدورِ خود به کار آرند          تا مرا درس خوان به بار آرند

عشق باشد به درس و مشق مرا          نبود جز به این دو عشق مرا

درس و مشقم چو ناتمام بٌوَد           بازی از بهرِ من حرام بٌوَد

در سرِ کارهایِ بی مصرف         نکنم هیچ وقتِ خویش، تلف

1 ـ پیرامون شعر و شاعری ـ ص 113

2 ـ چشمه روشن ـ ص 358

محمدحسین شهریار

    شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق                 به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

           فرهنگ سازی و تقابل با ظلم، در طول تاریخ بشری مخصوصاً در صدر اسلام بخش عمده ای از وظایف شاعران را تشکیل می داده و در مقابل، شاعران درباری در تحکیم و استواری اندیشه های ستمگری شاهان ، مؤثر و در خور توجه بوده است. شاعران رزمی با اشعار حماسی خود توانسته اند از انحراف جامعه جلوگیری نموده و جامعه را در جریان ستم ستیزی، جاری و جاوید نمایند و به این شکل از اندیشه و حیثیت ملت ها و ادیان صیانت نموده اند و بعکس شاعران بزمی دقیقاً نقطۀ مقابل شاعران رزمی بوده اند. شاعران فرهنگ ساز که رسول اکرم (ص) و ائمۀ اطهار(ع) از آنان تمجید نموده اند کم نیستند. شهریار نیز از زمرۀ شاعرانی بوده که مهر مقبولیت ائمه را با خود همراه داشته است.

        اشعار شهریار در باب تعهد ایمانی تنها ویژه حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیست& بلکه او در فرازهای مختلفی به دفاع فرهنگی از ارزشها برخاسته و نیز تیغ سرخ زبان خود را علیه ظلم از نیام کشیده است .

        شهریار، پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنان محبتی به امام و رهبر کبیر انقلاب نشان می‌دهد که می‌گوید: هیچ شعری را پر محتواتر و نغزتر از این بیت شعر نمی‌بینم که :

                                                                        خدایا خدایا تا انقلاب مهدی  خمینی را نگهدار

          ما شهریار را بیشتر با شعر « علی ای همای رحمت » می شناسیم و کمتر به اشعار جبهه و جنگ و حماسی این شاعر مومن و وطن دوست غیرتمند توجه شده کرده ایم. دفاع از ارزش های اعتقادی و ملی یک ملت و پایه گذاری و جریان سازی فرهنگی آن به عهده فرهنگ سازان می باشد . تقویت فرهنگ مذهبی و ملی یک کشور همانند تقویت روح در جسم است و در حقیقت تمام هویت انسان ها به بعد روحانی آنان و شخصیت یک ملت به فرهنگ آن ملت وابسته است و زمانی اهمیت امثال شهریار دانسته می شود که تأثیر اشعار حماسی او را در تهییج معنوی رزمندگان مورد مطالعه قرار دهیم. با بررسی اجمالی در می یابیم که اندیشه جهادی، ظلم ستیزی و شهادت طلبی و ایثار گستری از مختصات شعرهای شهریار می باشد. اگر چه بعضی از هم مسلکان و یا حتی برخی علاقه مندان او رویکرد فرهنگی شهریار و ستایش او در باب دفاع مقدس ملت مسلمان ایران را نمی پسندیدند و در برخی موارد و مواقع به سرزنش او نیز پرداخته اند اما او صادقانه و خالصانه به این میدان وارد شد و دین خود را در حساسترین برهه تاریخ کشور ادا کرد. آغوش باز شهریار در دیدارهایش با رزمندگان دلیلی روشن بر اخلاص و صداقت او در ایمان قلبی اش به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ملت است.

Image for post

          شهریار در درون آرام و صمیمی خود روح پر تلاطم حماسی داشت  و در بحبوحۀ سال های دفاع مقدس نمی توانست آن را بدون ادای دین برای حماسه سازان آرام کند و الحق که آثار ماندگار و خالصانه ای را در دفتر انقلاب اسلامی به نام خود به ثبت رساند . کاروان های رزمندگان عاشق با اشعار پرمایه و محرک و ایمانی او بدرقه می شدند و در میادین ستیز با کفر نیز سروده های او ورد زبان ها بود:

                                                                    سلام

                                سلام ای جنگجویان دلاور                     نهنگانی به خاک و خون شناور
                          سلام ای صخره های صف کشیده          به پیش تانک های کوه پیکر
                             صف جنگ و جهاد صدر اسلام                 صف عمار یاسر، مالک اشتر
                               ولی الله اعظم با شماهاست                 ملائک در رکابش یار و یاور
                              به قرآن وصف او (بنیان مرصوص)             صف مولا علی، سردار صفدر
                                    سلام ای کربلای خون هویزه                 حسینت بود با یاران دیگر
                             هنیاًلک، که در یک طرفه العین                به طوبا می چمی و حوض کوثر
                                   سلام ای پیرمردان مجاهد                     دل از جان کنده همپای پیمبر
                                     نماز جمعه دشمن شکن را                    به پادارید در اقطار کشور...

Image for post

                                                            روز قدس

                  جهاد عشق تو پیروزی است پایانش           که دست پرور سیمرغ ‌پور دستانش

                  مسلم است که قصد جهاد انسانساز              جهان آینه است وجمال انسانش

                  شهید ما، دوجهانش مهیز پیروزی است           چرا که دولت جاوید یافته جانش

              به صحنه‌های جهاد این نمایشت علنی است             که با مجاهده جان می‌رسد به جانانش

                     تویی که فتنه غواص تفته دریایی                      نهنگ عشق چه بیم از نهیب طوفانش

               مقام نخل شهادت به سدره وطوباست                   سعادت است که دستی رسد به دامانش

                  سری که خضر وسرِآّب جوید او                               در این سرابِ جهان سر کجا وسامانش

                      تویی که نامزد فتح قلۀ قدسی                      بشارتی که خدا می‌دهد به قرآنش

                    نداند آنکه به بازی گرفته چشم ستم                       که خود چهاکنداین سیل اشک وطغیانش

              مریض آن مرض مضمنی است که استضعاف                     در آخرین شب این مخرقه است وبحرانش

                          تو شهریار همه ناتوان ببین خود را                             که ناتوانی ماهم خداست تاوانش