یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

مکتب های ادبی

 در دو قرن اخیرا مکتب های زیادی در حوزه ادبیات و هنر ایجاد شده است که معروفترین آنها عبارتند از:

الف ـ کلاسیسم: بر سه پایه وحدت عمل، وحدت مکان و وحدت زمان استوار است و به نوعی پیروی از شاعران و نویسندگان یونان باستان است.
ب ـ رمانتیسم: برای درهم شکستن محدودیت های سبک کلاسیسم ایجاد شد تا نویسنده راحت تر به نگارش بپردازد. کتابهای «بینوایان» ویکتور هوگو، «رنه» شاتو بریان و «اعترافات» ژان ژاک روسو از آثار بنام رمانتیسم هستند.
پ ـ رئالیسم: واقعگرایی و نمایاندن پدیده ها به همان گونه که هستند. زشتی ها، زشت و زیبایی ها، زیبا نشان داده می شوند و پوشش احساس بر آن ها کشیده نمی شود. اوج این سبک در قرن 19 بوده است و «جنگ و صلح» تولستوی و «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز از آثار سرشناس این سبک هستند.
ت ـ ناتورالیسم: این سبک پاره ای از رئالیسم است اما گاهی تمرکز آن بر روی زیبایی ها و زیبانمایی ها قرار می گیرد.
ث ـ سمبولیسم: نویسندگان در این سبک از اشارات خام و برهنه و روشن به پدیده های زندگی جلوگیری می کنند و کنایه و نماد را جایگزین موضوع اصلی می کنند و بارز ترین و آشنا ترین اثر در این سبک، «قلعه ی حیوانات» جرج ارول است.
ج ـ امپرسیونیسم: این سبک در دنباله سمبولیسم است. در آن مکتب توجه بیشتر بر نتیجه تشبیه است تا خود تشبیه.
چ ـ سوررئالیسم: سبکی عمیق و حرفه ای مآب که عموما مناسب مخاطب حرفه ای و خاص می باشد و غنی از مفاهیم و وجوه درونگرایانه است. هدف در این سبک پرداختن به گوشه ها و زوایای مخفی از عواطف و خواسته ها و حقایق  ناخودآگاه انسان است. آثار ساموئل بکت و بونوئل تقریبا از این دست آثارند.
ح ـ‌ اکسپرسیونیسم: سبکی که برای بیان حقایق و معانی ویژه از یک رفتار، یک شی و یا یک فرد، ظاهر آن را چنان دستخوش تغییر و دگرگونی می کند که گاهی قبل از شناخت شیئیت و عینیت آن چیز، معنی مورد نظر استنباط شده و سپس خود شی شناخته می شود.