دوره غیبت امام زمان(عج) از 260 هـ . ق آغاز شده است. اکنون که سال 1441 هـ . ق است، 1181 سال از آغاز غیبت آن حضرت(عج) می گذرد. از سال260 تا 329 به مدت 69 سال دوره غیبت صغری و از 329 تا کنون دوره غیبت کبری است. چه عاملی باعث شده است که زمان غیبت این قدر طولانی شود؟
امام باقر(ع) می فرمایند: «اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم؛ هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند ما اهل بیت را از مجاورت با آنها دور می کند.»(اصول کافی ، ج1، ص343)
بی شک غیر از گناهان ـ اعم از ترک واجبات و عمل به محرمات ـ دلیلی بر غضب خداوند از انسان ها وجود ندارد و غیر از غضب پروردگار دلیلی بر محرومیت از دیدار حضرت ولی عصر(عج) نمی تواند وجود داشته باشد. خود آن حضرت(عج) فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنَ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا....؛ اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمىافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مىگشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما...»(بحارالأنوار، ج53، ص177)
بنابر این، برای تعجیل در فرج باید زمینه خشنودی و رضایت خداوند را فراهم نمود که آن هم با انجام واجبات و ترک محرمات ممکن می گردد. البته همراه با جلب رضایت خدا، دعا و تضرع هم لازم است. امام صادق(ع) در مورد تعجیل در ظهور فرموده اند: «شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما را نزدیک خواهد کرد؛ اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش، طول خواهد کشید.»(البرهان، ج3، ص125؛ المیزان، ج10، ص331)
بدیهی است دعا و آرزوی ظهور نباید فقط زبانی باشد.
اهمیت جایگاه حجاز در حوادث آخرالزمان و عصر ظهور، به دلیل اماکن مقدسی است که در این منطقه وجود دارد؛ ظهور از قلب جهان اسلام و از کنار کعبه آغاز میشود. با مرگ «عبدالله» آخرین پادشاه حجاز، اختلافات خانوادگی به درگیریهای داخلی و جنگ قدرت تبدیل میگردد.(ر.ک: الغیبة، ص447)
در اثر ضعف حاکمیت، گروههای ناصبی و دشمنان اهل بیت(ع) فعال شده و در مراسم حجّ به ویژه منا، درگیری ایجاد می کنند در حدی که جمرة عقبه به خون آغشته میشود. این حوادث در بیست و پنجم ذی الحجه با قتل«نفس زکیّه» فرستاده امام(عج) در میان رکن و مقام پایان مییابد.(بحارالانوار، ج 52، ص157)
در حالی که مردم حجاز منتظر ظهور امام عصر(عج) هستند؛ خبر می رسد که ایشان در مدینه منوّره سکونت دارند. در این مدت، امام به برقرار کردن ارتباط با یارانشان در مدینه منورّه و مکه مکرّمه مقدمات قیام را فراهم می کنند. پس از ندای آسمانی و خروج سفیانی، امام(عج) به صورت مستقیم با یارانشان در مناطق مختلف اسلامی ارتباط برقرار میکنند که با آن «غیبت کبری» پایان یافته و «ظهور اصغر» آغاز می شود.
هنگام حرکت امام(عج) از مکه به طرف مدینه، سپاه امام(عج) از محل «خسف» میگذرند و آن حضرت(عج) محلّ خسف را به یاران خود نشان میدهند. رویداد «خسف» از جمله امور حتمی به شمار میآید. در این درگیری سپاه دشمن شکست می خورد و امام معجزه آسا نجات می یابند.(ر.ک: خصال صدوق، ج۱، ص۳۰۳؛ الغیبة، ص۲۵۷) مکه پس از این رویداد، منطقة امن میشود. امام(عج) با یارانشان، به ویژه گروه 313 نفری از مخلصان دیدار کرده و راه را برای ظهور و رویدادهای پس از آن هموار میسازند. ایشان پایان غیبت کبری و آغاز ظهور را اعلام میفرمایند...
در طول تاریخ مردم همه مناطق و سرزمین ها کم و بیش با دلهره و وحشت زندگی کرده اند؛ امروزه هم روزی نیست که خبر سرقت اموال، آدم ربایی، تجاوز و قتل، لرزه بر جان انسان ها نیندازد. بنابر روایات در عصر ظهور ترس و دلهره از جوامع انسانی حذف شده، امنیت و آرامش بر سراسر گیتی حاکم می شود و انسان ها در صلح، صفا و صمیمیت زندگی می کنند.
در حکومت جهانی حضرت حجت(عج) با نابودی عوامل ناامنی ازجمله ضعف ایمان، فقر و محرومیت، ضعف مدیریت ها، تمامی آفت های آرامش جامعه از بین می روند و همگان در اوج رفاه و آسایش و فراوانی نعمت ها، روزگار می گذرانند. در عصر ظهور بر اثر تعالیم آن پیشوای راستین(عج) ایمان و اخلاص در دلها نفوذ می کند؛ فقر و محرومیت ریشه کن می شود و حکومت مقتدر مهدوی عرصه را بر عناصر فاسد و گروه های راهزن و متجاوز تنگ می نماید.
امیرمؤمنان علی(ع) در مورد امنیت آن دوره فرموده اند: «...حتی تمشی المرأه بین العراق و الشام، لاتضع قدمیها الا علی النبات و علی رأسها زینتها، لایهیحها سبع و لاتخافه؛[در عصر حکومت آن حضرت(عج) در همه جا امنیت کامل برقرار می گردد] تا جایی که یک زن، در کمال امنیت و آزادی، راه میان عراق تا شام را می پیماید و پای خویش را جز بر سبزهزارها نمی نهد و در حالی که جواهرات خویش را بطور آشکار بر سر دارد، نه درنده ای او را تهدید خواهد کرد و نه ناامنی و خطری او را خواهد ترساند.»(بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۹) بنابراین عصر ظهور و روزگار حکومت امام مهدی(عج) روزگار صلح و صفا به مفهوم حقیقی آن خواهد بود.
یکی از آرزوهای بزرگ منتظران ظهور، خواندن نماز جماعت پشت سر حضرت ولی عصر(عج) می باشد. بدیهی است با توجه به اهمیت نماز جماعت و تأکید به اقامه جماعت در آموزه های دینی، یکی از دستورات اسلام که بعد از ظهور با رونق وصف ناپذیری محقق خواهد شد اقامه نمازجماعت به امامت آن حضرت (عج) خواهد بود. پیامبراکرم(ص) در این باره فرمودند: «فَیَلْتَفِتُ الْمَهْدِیُّ وَ قَدْ نَزَلَ عیسی عِنْدَ الْمَنارَةِ البَیْضاءِ مِنَ الْقُدْسِ... فَیَقُولُ الْمَهْدیُّ تَقَدَّمْ صَلِّ بِالنّاسِ فَیَقُولُ: اِنَّما اُقیمَتِ الصَّلاةُ لَکَ فَیُصَلّی عیسی خَلْفَهُ وَ یُبایِعُهُ وَ یَقُولُ: اِنَّما بَعِثْتُ وَزیرا، وَ لَمْ اُبْعَثْ اَمیرا؛ [حضرت] مهدی(عج) متوجه میشوند که[حضرت] عیسی(ع) در قدس در نزدیکی مناره سفید فرود آمده است... پس [حضرت] مهدی(عج) میگویند: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، سپس [حضرت] عیسی(ع) میگویند: نماز برای تو اقامه شده است. پس [حضرت] عیسی(ع) پشت سر ایشان نماز میخوانند و با ایشان بیعت میکنند و میگویند: من به عنوان وزیر برانگیخته شدهام نه به عنوان امیر.»(ینابیع الموده، ج3، ص90 ؛ منتخب الاثر، ص316؛ الامام المهدی، ص69)
امام صادق(ع) فرمودند: «یَعُودُ القائِمُ اِلَی الْقُدْسِ وَ یُصَلّی بِالنّاسِ اِمَاما، حَتّی اِذا کانَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ اُقیمَتِ الصَّلاةُ، یَنْزِلُ وَ مَعَهُ سَبْعُونَ اَلْفا مِنَ الْمُلائِکَةِ وَ هُوَ بِعَمّامَةٍ خَضْراءَ، مَتَقَلِّدٌ بِسَیْفٍ، عَلی فَرَسٍ وَ بِیَدِهِ حَرْبَةٌ...؛[حضرت] قائم(عج) به قدس برمیگردند و[چند روزی] با مردم نماز میخوانند، چون روز جمعه فرا رسد و نماز به پا شود،[حضرت] عیسی(ع) با هفتاد هزار فرشته، در حالی که عمامه سبزی به سر دارد و شمشیرش را حمایل کرده، سوار بر اسب و با سلاحی در دست فرود میآید.»(الزام الناصب، ص229)
هنگام ظهور سربازان امام عصر(عج) از سرتاسر جهان برای یاری آن حضرت(عج) حرکت می کنند؛ «از خراسان سپاهی حرکت می کند که کمربندهای سیاه و پیراهن سفید پوشیدهاند، جزو پیشقراولان سپاه، فرماندهی است به نام شعیب بن صالح... آنان سپاهیان سفیانی را شکست داده، گریزان می کنند و در بیتالمقدّس فرود می آیند و زمینه ظهور حضرت مهدی(ع) را پایهریزی می کنند.(عقد الدرر، ص125)
در مورد یاران و سربازان امام عصر(عج)گفته شده است: «... رجال کان قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شک فی ذات الله اشد من الحجر لو حملوها علی الجبال لازالوها، لایقصدون برایاتهم بلدة الا خربوها کان علی خیولهم العقبان یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکة و یحفون به یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید فیهم، رجال لاینامون اللیل، لهم دوی فی صلواتهم کدوی النحل، یبیتون قیاماً علی اطرافهم و یصبحون علی خیولهم، رهبان باللیل لیوث فی النهار هم اطوع له من الامة لسیدها، کالمصابیح کان قلوبهم القنادیل و هم من خشیة الله شعارهم یالثارات الحسین؛ مردانی که قلب هایشان مانند آهن گداخته است، هیچگاه به شک در ذات خدا گرفتار نمی شوند، محکمتر از سنگ، اگر بر کوه ها حمله برند، آن را از جا می کنند با پرچم هائی که دارند به سمت هیچ شهری نمی روند جز آنکه آن را فتح کنند، گوئی بر اسب هایشان عقاب ها نشسته اند و به زین اسب امام دست می کشند و از آن برکت می جویند و در اطراف او حلقه زده اند. اگر جنگ باشد با جانشان از ایشان محافظت می کنند و هر چه از آنها بخواهد به فوریّت برآورده می سازند. مردانی که شب ها به خواب نمی روند و مانند صدای بال زنبوران عسل در نمازشان زمزمه دارند؛ در حالی که بر چیزی تکیه داده اند به خواب می روند و در حالی که بر اسبان خود سوار هستند صبح می کنند، راهبان شب و شیران روز هستند، برای مولای خود از کنیز نسبت به مولایش مطیعتر هستند. وجودی مانند چراغ دارند؛ گویی قلبشان قندیل است و در عین حال از خشیت خدا هراسان هستند. به شهادت دعوت می کنند و آرزویشان این است که در راه خدا کشته شوند. شعار آنها «یا لثارات الحسین» است.»(بحارالانوار، ج52 ، ص308)