یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

تقوی

تقوا در اصطلاح شرع، به خویشتن­دارى در برابر گناهان گفته می­ شود. تقوا یک نیروى بازدارنده ­ای است که به صورت ملکه نفسانی و نیروی درونی در وجود انسان به وجود می ­آید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب کارهای خلاف حفظ مى‏ کند. کمال تقوا آن است که علاوه بر دوری از گناهان و محرمات، از مشتبهات نیز اجتناب شود.

در آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) تقوا، به عنوان بهترین توشه: «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى؛ توشه برگیرید پس به درستی که بهترین توشه تقوا است.»(بقره، آیه197) بهترین لباس: «لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر؛ لباس تقوا، بهترین لباس براى انسان است.»(اعراف، آیه26) دژ نیرومند: «اعلموا عباد اللَّه ان التقوى دارحصن عزیز؛ اى بندگان خدا بدانید که تقوا دژى غیرقابل نفوذ و مستحکم است.»(نهج البلاغه،خطبه157) مرکب ­راهوار: «ان التقوى مطایا ذلل، حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها، فاوردتهم الجنة؛ تقوا مانند مرکبى راهوار است که کنترل آن در دست صاحبی است که بر آن سوار است و او را تا بهشت پیش مى‏برد.»(همان، خطبه16) معرفی شده است.

باید توجه داشت که تقوا به معنی انزوا و گوشه ­گیرى نیست، بلکه باید در بطن جامعه حضور داشت و خود را از گناه حفظ کرد. بعضى از بزرگان، تقوا را به حالت کسى تشبیه کرده ‏اند که از یک سرزمین پر از خار عبور مى‏ کند، سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک ­خارى در پایش بنشیند و یا دامنش را بگیرد .تقوا همچون واکسن ضد بیماری، فرد و جامعه را از گرفتاری به انواع مرض­ های اخلاقی و اجتماعی نگه ‌داشته و مردم را از بدبختی‌های خانمان سوز نجات می‌دهد


صداقت

یکی از فضیلت ­های اخلاقی که دین مبین اسلام بر آن تأکید دارد صداقت است؛ حداقل مراتبی که می ­توان برای صداقت در نظر گرفت سه مرتبه می ­باشد:

صداقت در گفتار؛ راست­گویی و سخن خلاف واقع به زبان نیاوردن، که رسول­ اکرم(ص) فرمودند: «لایَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لایَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ؛ ایمان بنده­ اى به درستى نمى ­گراید مگر اینکه قلبش درست شود و قلبش درست نمى ­شود مگر زمانی که زبانش درست شود.»(مستدرک الوسائل، ج9، ص31)

صداقت در رفتار؛ یکسان بودن گفتار با عمل که خداوند متعال، کسانی را که بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی نیست، به شدت نکوهش نموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ ­تَقُولُونَ مَا لاتَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَاللَّهِ أَنْ ­تَقُولُوا مَا لاتَفْعَلُونَ؛ اى­ کسانى که ایمان آورده‏ اید چرا چیزى مى ‏گویید که انجام نمى ‏دهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.»(صف، آیات 3ـ2)

صداقت در پندار؛ در فرهنگ اسلام، نیت نقش مهمی دارد به طوری که خلوص نیت شرط صحت عبادات می ­باشد. رسول اکرم(ص) ­فرمودند: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّات؛ به درستی که ارزش کارهای انسان به نیت ­ها وابسته است.» (بحار الانوار، ج67 ، ص211)

بنده اگر در همه امور صادق باشد صدّیق نامیده مى ­شود و اگر در بعضى از امور صادق باشد، در این صورت فقط نسبت به آن امور صادق نامیده مى شود مثل صادق القول و صادق الوعد.

خداوند مؤمنان را هم زمان به تقوا و همراهی با صادقان فرامی ­خواند: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛ ای مؤمنان، از خدا پروا داشته باشید و با راستان همگام گردید.»(توبه، آیه119) در آیه ­ای دیگر، اصل صداقت را تقوا می ­داند: « وَ الَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ؛ کسی که صداقت با خود آورد و کسی که صداقت را باور کرد، آنان پرهیزکاران هستند.»(زمر، آیه33)

یاد خدا(۲)

یکی از راه­ های ذکر خدا، دعاست. دعا، یاد دوست کردن، نام او به زبان آوردن و در خلوت با سخن گفتن است. بی­ شک این امر مهم، آدابی دارد که باید رعایت گردد:

الف ـ آهسته خواندن: «ذِکْرُ رَحْمتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّآ إِذْ نَادَی رَبَّهُ نِدَآءً خَفِیّا؛ این یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده ­اش زکریا، هنگامی که پروردگارش را به صورت آرام و آهسته خواند.»(مریم، آیه2)

ب ـ با تضرع و مخفیانه خواندن: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛ پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید که او از حدگذرندگان را دوست نمى­ دارد.»(اعراف، آیه۵۵)

ذکر به دو نوع زبانی و قلبی تقسیم می ­گردد. ذکر زبانی پایین­ ترین درجه ذکر است. البته ذکر زبانی هم بسیار فضیلت دارد. مردان الهی ـ به تعبیر قرآن اولوا الالباب ـ همیشه، در حال ذکر هستند و هیچ­گاه قلبشان از ذکر پروردگار غافل نیست. «اَلّذِین یَذکرُونَ اللهَ قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّمواتِ وَ اَلارضِ رَبَّنا مَاخَلَقتَ هذا بَاطِلاً سُبحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همان­ها که خدا را در همه احوال، ایستاده و نشسته  و به پهلو آرمیده یاد می­ کنند و در آفرینش آسمان ­ها و زمین می ­اندیشند که: پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریده ­ای؛ منزّهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان دار.»(آل عمران، آیه191)

ولی ذکر زبانی به تنهایی کافی نیست و به میزان ذکر قلبی دوام و استمرار ندارد؛ ذکر قلبی ‌ـ در صورت سلامت قلب ـ می تواند همیشه و در همه حالات استمرار یابد. ذکر قلبی با هیچ یک از شئونات زندگی انسان و کارهای عادی او منافات ندارد.

استقامت۲

توفیق قدم نهادن در حریم دوست از نعمت­ های بزرگی است که یک انسان می­ تو­اند کسب نماید. این توفیق روح و روان آدمی را جلا می ­دهد. البته نیل به این نعمت، نسبی است و انسان­ ها، به اندازه توان و فعالیت خویش بدان راه می­یابند.

استقامت و تحمل سختی و رنج یکی از شرایط رسیدن به این حریم می­ باشد: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاتَخَافُوا وَ لاتَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ* نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی الآخِرَةِ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ؛ درحقیقت کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست؛‏ سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مى ‏آیند [و مى گویند:] بیم مدارید و غمین نباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد گردید. در زندگى دنیا و در آخرت ما دوستانتان هستیم و در[بهشت] هر چه دلهایتان بخواهد براى شماست و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت.»(فصلت، آیات 3۱ ـ30)

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش­ ها گر کند خار مغیلان غم مخور

حافظ

اگر کسی از سر شوق و اشتیاق در بیابان طلب به سوی دوست و محبوب قدم برمی­ دارد، باید تحمّل و بُردباریش بیشتر باشد. سختی ­ها را تحمل کند و ازسرزنش و ملامت ملامتگران دلسرد و ناامید نگردد. در راه خود ثابت قدم باشد حتی اگر عاقبت امرش به شهادت در راه دوست ختم شود.

خوشا آنان که از پیمانه دوست شراب عشق نوشیدند و رفتند

خوشا آنان که با ایمان و اخلاص حریم دوست بوسیدند و رفتند

خوشا آنان که در راه عدالت به خون خویش غلتیدند و رفتند

خوشا آنان که بار دوستی را کشیدند و نرنجیدند و رفتند

قاسم رسا

شهید علی اکبر آسوده خیال

نام پدر: هاشم

تاریخ تولد: 20/3/1324

شماره شناسنامه: 83

تاریخ شهادت : 7/10/1363

محل شهادت : جاده اهواز ـ خرم آباد

دلیل شهادت : تصادف

محل دفن: باغ رضوان مرند


شهید علی اکبر آسوده خیال در بیستم خرداد 1324 در شهرستان مرند دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که از نعمت داشتن پدر محروم گردید. با توجه به مشکلات مالی، یتیم هفت ساله از آن زمان به جای پدر در کارگاه قالی بافی کار می­ کرد تا با اندک درآمد خود، مادرش را در هزینه­ های خانه یاری نماید.

با ورود به هجده سالگی به خدمت سربازی رفت و بعد از اتمام سربازی ازدواج نمود که پنج فرزند حاصل این ازدواج می ­باشد. بعد از سربازی دوباره به کارگاه قالی بافی برگشت و هزینه­ های زندگی را از این طریق تأمین می­
نمود.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شرارت­ های ضدانقلاب در غرب کشور، با توجه به مهارت­ های نظامی داوطلبانه به مناطق غرب اعزام گردید. با اتمام غائله کردستان و بازگشت به مرند به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. با شروع جنگ تحمیلی برای دفاع از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی به جبهه­ جنوب رفت و در عملیات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) شرکت نمود.

چند ماه بعد، به مرند برگشت و جزو محافظین آیت الله محمدی­ وند نماینده امام و امام جمعه مرند گردید. پس از مدتی دوباره در سال 1361به جبهه اعزام گردید و در عملیات فتح المبین حضور یافت و به درجه جانبازی نائل آمد. یک سال بعد، در عملیات خیبر با چند رزمنده به اسارت نیروهای عراقی درآمدند که به طور معجزه آسا نجات پیدا کرده ­اند، ولی بر اثر انفجار پی در پی خمپاره ­ها، جمجمه ­اش شکست و اعصابش آسیب دیده بود.

وی که جزو محافظین امام جمعه مرند بود در بازدیدی که امام جمعه وقت از جبهه­ ها داشت ایشان را همراهی می­ کرد که در تاریخ 7/10/1363 در اثر تصادف در جاده اهواز ـ خرم آباد به همراه چند نفر به شهادت رسید.