یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

حمید سبزواری

   حسین ممتحنی معروف به حمید سبزواری از شاعران مشهور انقلاب اسلامی است. حمید از کودکی به مطالعۀ کتاب های دینی، ادبی و دیوان شاعران علاقه فراوان داشت. او سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد. قالب مورد استفاده در آثار سبزواری غالباً قصیده و مثنوی است و بیشتر به سبک خراسانی شعر می‌گوید اگر چه آثاری هم به شیوۀ نو دارد.

      حمید از ابتدا، شعرش را در خدمت انقلاب اسلامی و رهبری آن قرار داده است. اگر چه وی از شاعران گروه اول انقلاب اسلامی است ولی می‌توان شعرهای او را در قبل از انقلاب اسلامی نیز شعرهایی با مایه مذهبی دانست . او در حّد توان با توجه به مناسبت های مختلف اشعاری سروده که تعداد قابل توجهی از آنها به صورت سرود اجرا گردیده است.

از جمله سرودهایی که می‌توان آنها را یادگار ارزنده‌ای از شاعرانقلاب اسلامی دانست موارد زیر است :

·        «خمینی‌ای امام»که در روز ورود حضرت امام خمینی(ره)به ایران،در فرودگاه مهرآباد خوانده شد

·        «بانگ آزادی»

·        «برخیزید،برخیزید»

·        « ای مجاهد شهید مطهر»

·        « بسوی مسجدالاقصی»

نمونه‌ای از اشعار سبزواری

                                                                  در حریم وحی

وا مصیبت کعبه در زنجیر شیطان بنگرید            مکه را چون یوسف مصری به زندان بنگرید

...دردها دارد دلم ای دردمندان چاره‌ای               دردها درمان پذیرد گر به درمان بنگرید

از پریشانیت هر دردی که دامنگیر ماست             خود به سامان کی رسد کار از پریشان بنگرید

تا سخن از تازی و تاجیک و ترک است و تتار                رخت غم پوشیده وخون نوشید وحرمان بنگرید

دردها هر دم فزون گردد چو زخم خویش را               مرهم از آل سعود وآل نهیان بنگرید

تا نپندارید شرق و غرب را غمخوار خلق                   هم به افغان هم به لبنان هم به ایران بنگرید

دردها درمان پذیرد گر به حبل اتحّاد                    چنگ یازید و به وحدت سوی قرآن بنگرید

تیغ لاشرقی و لاغربی برآید از نیام                  راه حق گیرید و پس امداد یزدان بنگرید

قامت مردی برافرازید و حق خویش را             در کف از شمشیر بران روز میدان بنگرید

نغمه وحدت شعار رزم آوای نجات             برلب روح خدا پیر جماران بنگرید

توشه گیرید از پیام روح و جانبخش امام          پرتو حق را ز رخسارش نمایان بنگرید

ما دوای درد خود را در جماران جسته‌ایم         الله  الله ‌ای  مسلمانان  به  ایران  بنگرید

ادیب الممالک فراهانی

  میرزا محمد صادق امیری روز یازدهم مرداد 1239 هجری شمسی، در روستای گازران فراهان استان مرکزی، در خانواده ای ادب پرور چشم به جهان گشود. وی از جوانی شعر می سرود و پروانه تخلص می کرد. در پی آشنایی با امیر نظام تخلص خود را به امیری تفییر داد.

     امیری به ادبیات و تاریخ و قصص و لغت فارسی و عربی مسلط بود و به همین جهت است که از طرف مظفرالدین شاه به ادیب الممالک ملقب گردید وی در شعر پیرو پیشینیان بوده و بیشتر قصیده می سرود . امیری همچون قدما شعر را با مداحی آغاز کرد و بعدها که به مشروطه خواهان پیوست و اشعار ملی ـ میهنی سرود باز روش خود را تغییر نداد. در عصری که شعر رو به سادگی گذاشته بود و شاعران ساده و همه فهم می سرودند شعر امیری از فهم عامه خارج بود

       دکتر غلامحسین یوسفی در مورد شعر ادیب می نویسد: «... بر روی هم شعر ادیب الممالک غالباً نمودار وسعت معلومات ادبی و محفوظات فراوان و چیره دستی شاعر در تقریر و بیان است از این رو شعرهای اجتماعی و سیاسی وی با اینکه از دیگر آثارش ساده ترست باز هم نمی تواند آن ارتباط صمیمانه و تفاهم لازم را با خواننده برقرار کند و گاه از روح و ذوق و فکر مردم فاصله می گیرد.(چشمه روشن، ص 351)

      ادیب به زبان فرانسه بود و اطلاع از کلمات و اصطلاحات فرنگی باعث شده است واژه های غربی را در شعر خود وارد کند که این نیز به نوبه خود باعث دشواری شعر ادیب گردیده است به طور مثال وی می گوید :

بعد از آن مدیوس ، وانولر ، اری کولر و لیک         باز در لفظ فرانسه پوس و اندکی آمده

امبر سایه تاج کو ، ره ، هم ترن باشد اریک          بند انگشتان بود خان نثر و انگشتان دوا

      بدیهی است برای فهم این دو بیت فرهنگ فرانسه به فارسی لازم است و مراجعه به فرهنگ برای معنی دو بیت از حوصله اکثر مردم خارج است . ضعف دیگر شعر ادیب آوردن رموزات جفر و رمل[1ّ] در شعر است که باز فهم ادبیات را برای مردم که از آن رموز اطلاعی ندارند مشکل می کند

        عیب دیگر شعر ادیب مدح ها و ستایش های بی جاست، از شاعر انقلاب مشروطیت که برای اولین بار شعر وطنی سروده است و مضامین سیاسی ـ اجتماعی را در شعر وارد کرده است انتظار نمی رفت که مداحی مظفرالدین شاه را بکند و از طرف او ملقب به ادیب الممالک گردد.

Image for post

        امیری در قالب های مختلف شعری از جمله قصیده ، مسمط ، ترکیب بند و ... سروده شده است ولی میدان طبع نمایی او قصیده می باشد . شیوه او در قصیده بیشتر بر تقلید از شاعران پیشین خصوصاً انوری استوار است. 

       با توجه به فعالیت در حرفه روزنامه نگاری و طرح موضوعات روز سیاسی در شعر ، آثار او عموماً در روزنامه هایی منتشر می شد. مجموعه اشعار امیری را ادیب توانا وحید دستگردی با عنوان " دیوان ادیب الممالک " جمع آوری و انتشار داده است .

نمونه ای از شعر ادیب الممالک

آخر ای ایرانیان، ای مردمان باشرف         از چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز کف

مر نمی خواندید ایران را همی مام وطن       ای وطن خواهان چه شد آن حرف های نشر و لف؟

خود ندانستیم رندانه چه بود این قیل و قال            در کجا شد آن متینگ و های و هوی و کف و دف

اف بر آن نااهل مردم کز برای نفع خویش           ملک را کردند ویران،عمر ملت را تلف

گر چه بُد معلوم از اول کان بهایم سیرتان          صورتی بودند و بُد مقصودشان آب و علف

مر نبودم من شما را مام و در دامان خویش          پرورش دادم شما را هم چو دُر اندر صدف

آخر از سر معجرم بردند و خلخالم ز پای             در تماشای من آوردید دشمن صف به صف

جز شما مادر فروشان هیچ دیدستی کسی           مادر خود را فروشد در عوض گیرد خزف

شرمتان بادا که ننگ من شدید از آن که نیست        هیچ عرقی در بدن از جنگجویان سلف

وین عجب تر ز آن که چون هنگام فرصت در رسید       جای کیفر خواستن خواندید خود را بی طرف

عبرتی باید شما را از جوانان پروس             کز برای حفظ مادر سینه کردندی هدف

قصه ی فرعون و موسی را مگر ناخوانده اید        که حقش در وقت فرصت گفت فاذهب لاتخف

1 ـ جفر فنی است که توسط آن امور نهانی را باز گویند ، دانشی که از غیب اخبار کند (معین ـ ص 1233 ) و رمل فنی است که بوسیله آن طالع کسان را بدست آرند و از آینده خبر دهند ( معین ـ ص 1675 ) که رموزاتی دارد بعنوان مثال لحیان بدین صورت می باشد

مهرداد اوستا

  محمدرضا رحمانی متخلّص به اوستا، شاعری را از کودکی آغاز کرد. وی پس از گذراندن تحصیلات دبستانی و متوسطه به تهران رفت وفعالیت های ادبی خود را شروع کرد.از همان جوانی به مطالعات ادبی شوق داشت واستعدادی قابل ملاحظه در این مسیر از خود نشان می‌داد.

     قصاید اوستا، با فخامت و استواری، یادآور شکوه قصاید بزرگانی چون خاقانی بود. قصایدش اغلب در سبک خراسانی است و بیشتر از ناصر خسرو و مسعود سعد و خاقانی تبعیت کرده است. در غزل تابع سبک عراقی است و زبان ساده و روان را انتخاب نموده است. وی علاوه بر قصیده و غزل در قالب های دیگر از جمله مثنوی، مسوّط و... نیز طبع خود را آزموده و حتّی سروده‌هایی به سبک« نیمایی یا نو» دارد.

      اوستا در شعر خود مضامین فلسفی و تفکرات حکیمانه را مطرح می‌کند وی از قدرت بیان و قریحۀ سرشاری برخوردار بوده و اشعارش در متانت و سنگینی، زبانزد خاص و عام گردیده و با شعر استادان نامی شعر فارسی برابری می‌کند.

      نثر اوستا نه مانند متون گذشته، متکلّف و پیچیده است و نه مانند اکثر نویسندگان امروزی روزنامه‌ای، بلکه او با پشتوانه‌ای از اندوخته‌های مطالعاتی خود در نثر  گذشتگان و نویسندگان پر سایه‌ای که بعد از مشروطیت تا زمان وی ظهور کرده اند، شیوۀ بینابین را انتخاب نمود؛ یعنی نثر او نه تنها خواننده را خسته نمی‌کند که بر سر شوق می‌آورد و تا پایان نوشته به دنبال خود می‌کشاند. نثر او آهنگین و موجز وپر محتوا وجذاّب است . و اگر نثر گونه‌های بدون وزن را شعر بدانیم کلام او شعر ناب است.

اوستا در طول زندگی علمی و پربار خود تألیفات و تحقیقاتی برجای گذاشت از جمله:

 تصحیح دیوان سلمان ساوجی

تصحیح دو رساله از خیام همراه با شرح حال او

 فلسفه و منطق

از کاروان رفته(مجموعه شعر)

حماسۀ آرش

شراب خانگی ترس محتسب خورده

پالیزبان(مجموعه داستان)

امام حماسه ای دیگر

تیرانا(نثر)

 از امروز تا هرگز

نمونه‌ای از شعر مهرداد اوستا:

بازآ که چون برگ خزانم رخ زردی‌‌ است     با یاد تو دم ساز دل من دم سردی‌ است

گر رو به تو آورده‌ام از روی نیازی‌‌ است     ور دردسری می‌دهمت از سر دردی‌ است

از راهروان سفر عشق درین دشت   گلگونه سرشکی است اگر راهنوردى است

در عرصه اندیشه من با که توان گفت     سرگشته چه فریادی و خونین چه نبردى است

غمخوار به جز درد و وفادار به جز درد       جز درد که دانست که این مرد چه مردی است

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن       با مردم بی‌درد ندانی که چه دردی است؟

چون جام شفق موج زند خون به دل من     با این همه دور از تو مرا چهره زردی است

 

نمونه‌ای از نثر مهرداد اوستا :

      «...امام، ای بلندترین پرواز، ای حماسی‌ترین پرواز، ای حماسی‌ترین انفجار پرواز در عرصه لایتناهی، برافراشته‌ترین قلۀ انسانی، بر عرش حکمت و عرفان، این اشارت گوشۀ ابروی آزادی و مروّت، از قاب قوانین معراج انسانی تندیس شکوهمند جهاد و شهادت و قیام یک ملّت علیه فرومایگی و فرودستی، اسارت و جهل و خودکامگی و روشن‌ترین دلیل حقانیت این جهاد مقدس و....امام، تپش قلب وجدان انسانیتی است که با نام او، برخدایان تجمّل و قدرت پیروز آمد.

       امام، خندۀ اشک آلود، و اشک شکفته از لبخند بشریت است، امام و ایمان، شهادت، جهاد و ملّت، جملگی الفاظی از یک معنی‌اند، حقیقی در مفهوم یگانه ودر الفاظ گوناگون...»

(امام حماسه‌ای دیگر)

ویژگی های نثر امام خمینی(ره)

 امام خمینی(ره) ضمن آنکه فقیهی وارسته، عالمی مهذب و سیاستمداری زبردست بود نویسنده ای توانا هم بود. بعد ادبی آثار مکتوب امام ، از زوایای گوناگون شایان توجه است:

الف ـ زیبایی های لفظی؛ بی آنکه امام (ره) بخواهد با تکلف و تصنع ، به صناعات لفظی و عبارت پردازی های ادیبانه بپردازد ، صناعات ادبی در پیام های او به گستردگی دیده می شود . کاربردهای مجازی الفاظ ، کنایه ، استعاره ، تشبیه ، جناس ، مراعات النظیر ، لف و نشر ، تلمیح ، طباق ، سجع و ... در نوشته های ایشان کم نیست .

ب ـ مضمون آفرینی؛ نوع کاربرد واژه ها و تعبیرات ، گاهی به گونه ای بود که مفهوم جدید می ساخت . هنرمندانه ترکیباتی ساخته می شد که مضمون نو می آفرید . مضمون آفرینی های او در تعبیرات لفظی ، دریچه های تازه ای به دنیای مفاهیم و برداشت ها می گشود و الهام بخش درک ها و دیدهای نو از مسائل انسانی ، عرفانی ، سیاسی و حماسی می گشت .

پ ـ نثر جوان؛ گرچه امام نیز همچون دیگر علما و روحانیون ، در محیط حوزه های علمیه ، با فرهنگ خاص حاکم برآن درس خوانده و رشد یافته بود ، اما همچون برخی دیگر از عالمان پیشتاز شیعه ، با درک روح زمان و فرهنگ عصر ، دیدی نو، سبکی زنده و نثری زیبا و روان و جوان داشت . قلم سیال و جوشان و آبشارگونه معظم له، چه در کشف الاسرار که از نوشته های دوران جوانی اوست ، و چه در اعلامیه های دوران نهضت  و چه در پیام های دو سه سال آخر عمر پربارش ، مشهود است . در برخی موارد ، قابل رقابت ، بلکه جلوتر و قویتر از خوش قلم ترین ادیبان معاصر و شیوا نویس ترین قلمزنان جوان این دوره بود. وقتی می نویسند: « و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالانِ عاشقِ شهادت بر توسَن شرف و عزت به معراج خون تاخته‌اند؛ و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیده‌اند؛ و بر بسیط ارضْ ثمرات رشادتها و ایثارهای خود را نظاره می‌کنند، که از همت بلندشان جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قله عزت و شرافت مشعلدار هدایت نسلهای تشنه است؛ و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخهای ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است...(صحیفه امام،ج20، ص196)  و همچنین: « امیدوارم همه مسلمانان شکوفه‏ های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گلهای محبت و عشق و چشمه‏ سارِ زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند." (صحیفه امام؛ ج 21، ص 82) یا وقتی می نویسند: «شما باید به روشنى ترسیم کنید که در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و مقدس مآبى چه ظلم ها بر عده‏ اى روحانى پاکباخته رفت، چه ناله‏ هاى دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى‏ دینى شدند ولى با توکل بر خداى بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکرى و تحجرگرایى، سرافراز  ولى غرقه به خون یاران و رفیقان خویش پیروز شدند.(صحیفه امام،ج21،ص240) 

علی اکبر دهخدا

   اگرچه از میرزا علی اکبر خان قزوینی اشعاری نیز به یادگار مانده است ولی وی بیشتر به عنوان نویسنده و محقق شناخته می شود تا شاعر . فعالیت ادبی دهخدا از روزهای آغازین نهضت مشروطیت با روزنامه نگاری و همکاری با روزنامه صوراسرافیل شروع شد وی در هر شماره صوراسرافیل مقاله های کوتاهی با عنوان چرند و پرند و با امضا دخو ـ دهخدا به زبان قزوینی ـ می نوشت که خواندنی ترین قسمت روزنامه بود

     بعد از تخریب مجلس شورا توسط محمدعلی شاه و تعطیلی روزنامه صوراسرافیل به پاریس عزیمت و سه شماره دیگر از آن را به همان شیوه که در ایران معمول بود انتشار داد. بعد از روزنامه صوراسرافیل مدتی با روزنامه روح القدس همکاری داشت و بعد از آن در ترکیه هفته نامه سروش را براه انداخت که در هر دو نوشته های زیادی از دهخدا چاپ شد.

Image for post

      دهخدا علاوه بر چرند و پرند ـ که مجموعه مقالات طنزآمیز او می باشد ـ آثار دیگری از خود به یادگار گذاشته است که عموماً تحقیقی و ادبی می باشند و با توجه به اقتضای موضوع کلاً به نثر ساده روزنامه ای است . با آنکه دهخدا ادیب پر تلاش بوده است و در اکثر رشته های ادبی فعال ، جنبه های ادبی زندگی او در سایه شهرت لغت نامه ، کم رنگ و بعضاً بی رنگ شده اند و کمتر کسی او را به عنوان شاعر می شناسد حال آنکه مسمط معروف « یاد آر ز شمع مرده یاد آر » ـ به یاد مرحوم میرزا جهانگیر خان شیرازی ـ از جمله بهترین و شیواترین سروده های دوران مشروطیت بوده و جهت عاطفی شدیدتری دارد .

آثار علی اکبر دهخدا عبارتند از :

1 ـ لغت نامه دهخدا ( مفصل ترین کتاب لغت به زبان فارسی و حاوی اطلاعات زیادی درباره اسامی خاص تاریخی و جغرافیایی )

2 ـ امثال حکم ( شامل ضرب المثل ها به همراهش شواهدی از نظم و نثر

3 ـ دیوان اشعار ( مجموعه ای کم حجم از اشعار سیاسی و اجتماعی اعم از اشعار رسمی و جدی و فکاهیات و ... )

4 ـ چرند و پرند ( مجموعه ای شامل سرمقاله و نوشته های طنزآمیز به شیوه عبید زاکانی )

5 ـ ترجمه « روح القوانین » و « عظمت و انحطاط رومیان » ( دو کتاب از منتسکیو )

6 ـ فرهنگ فرانسه به فارسی

7 ـ شرحی پیرامون زندگی ابوریحان بیرونی

8 ـ تصحیح دیوان اشعار تعدادی از شاعران از جمله ناصرخسرو ، سیدحسن غزنوی ، حافظ ، منوچهری ، فرخی و ...

نمونه ای از نثر دهخدا ( از کتاب چرند و پرند )

      بعد از چند سال مسافرت هندوستان و دیدن ابدال و اوتاد و مهارت در کیمیا و لیمیا و سیمیا ، الحمدلله به تجربه بزرگی نایل شدم و آن دوای ترک تریاک است . اگر این دوا را در هریک از ممالک خارجه کسی کشف می کرد ناچار صاحب امتیاز می شد . انعامات می گرفت در همه روزنامه ها نامش به بزرگی درج می شد . اما چه کنم که در ایران قدردان نیست !

       عادت طبیعت ثانوی است همینکه کسی به کاری عادت کرد دیگر به این آسانی ها نمی تواند ترک کند . علاج منحصر به این است که به ترتیب مخصوص به مرور زمان کم کند تا وقتی که از سرش بیفتد .

      حالا من به تمام برادران مسلمان غیور تریاکی خود اعلان می‌کنم، که ترک تریاک ممکن است به اینکه اولاً در امر ترک جازم و مصمم باشند. ثانیاً مثلاً یک نفر که روزی دو مثقال تریاک می‌خورد روزی یک گندم از تریاک کم کرده دو گندم مرفین به جای آن زیاد کند و کسی که ده مثقال تریاک می‌کشد روزی یک نخود کم کرده دو نخود حشیش اضافه نماید و همینطور مداومت کند تا وقتی که دو مثقال تریاک خوردنی به چهار مثقال مرفین و ده مثقال تریاک کشیدنی به بیست مثقال حشیش برسد. بعد از آن، تبدیل خوردن مرفین به آب دزدک مرفین و تبدیل حشیش به خوردن دوغ وحدت، بسیار آسان است.

برادران غیور تریاکی من در صورتی که خدا کارها را اینطور آسان کرده چرا خودتان را از زحمت حرف‌های مفت مردم و تلف کردن این همه مال و وقت نمی‌رهانید.

    ترک عادت در صورتی که به این قسم بشود موجب مرض نیست و کار خیلی آسانی است و همیشه بزرگان و متشخصین هم که می‌خواهند عادت زشتی را از سر مردم بیندازند همینطور می‌کنند...