یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

انقلاب اسلامی بازگشت به اسلام ناب محمدی(۴)

  حضرت امام خمینی(ره) رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در بیستم جمادی الثانی سال 1320 هـ. ق مطابق با اول مهرماه 1281 هـ .ش  و مصادف با سالروز میلاد بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمۀ زهرا(س) در شهرستان خمین در یک خانواده روحانی پا به عرصه حیات نهادند. اولین اتفاق مصیبت ­بار زندگی ایشان شهادت پدر بزرگوارشان، آیت الله سید مصطفی موسوی بود که چند ماه پس از تولد فرزندش در راه خمین ـ اراک به دست عمال مزدور استعمار اتفاق افتاد. آن حضرت تحت سرپرستی مادر، عمّه و برادر بزرگشان آیت الله سید مرتضی پسندیده دوران کودکی خود را به پایان رساندند.

      امام(ره) از اوان کودکی تحصیلات خود را آغاز کرده و تا پانزده سالگی به خواندن و نوشتن و تعلیم خط و علوم مقدماتی پرداختند و تا سال 1299 هـ . ش صرف و نحو و منطق و... را در محضر برادر بزرگوارش تلمّذ نمودند. در سال 1300 هـ . ش جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیّه اراک هجرت کرده و یکسال بعد همراه استاد خود ـ حضرت آیةالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ـ رهسپار قم شدند.

Image for post

      معظم ­له پس از بیست سال تحصیل و کسب فیض از محضر استادان بزرگواری چون آیة الله شیخ محمد علی شاه آبادی و حکیم علی اکبر یزدی و... در سال 1316 هـ . ش در زمرۀ یکی از برجسته ترین علمای حوزه علمیه قم قرار گرفتند.  ایشان علاوه بر مقام ممتاز فقاهت در علوم هیأت، فلسفه، حکمت و عرفان دارای مهارت تخصصی کامل گردیدند به طوری که در سن 27 سالگی بزرگترین اثر عرفانی خود به نام « مصباح الهدایه » را به رشته تحریر در آوردند.

      آوازه‌ی شهرت امام به عنوان استاد مسلّم حوزه، باعث شد که حلقۀ درس ایشان با حضور طّلاب بی­ شماری از حوزه، جلوۀ خاصی داشته باشد. رونق درس اخلاق آن حضرت و دروس و تعلیمات وی که روحیۀ فداکاری، شجاعت، تقوی و تعهّد را در کالبد حوزه می دمید منجر به تعطیلی درس ایشان از طرف رضا شاه گردید ولی این جلسات پس از سقوط وی،  دوباره از سر گرفته شد.          

      امام خمینی (ره) از ابتدای ورود به حوزۀ اراک و قم ـ حتی قبل از آن ـ حوادث و اتفاقات کشور را زیر نظر داشتند. ایشان کودتای سیاه وکشتارهای بی رحمانۀ رضاپهلوی را در مدت سلطنتش و به شهادت رساندن هزاران مبارز و اعمال ضد انسانی و اسلامی وی دنبال می کردند تا اینکه بعد از رحلت آیه الله العظمی بروجردی، پرچم مبارزه را در مقابل بی عدالتی ­ها و طرح­ های ضد اسلامی محمد رضا پهلوی برافراشتند.

      در تاریخ16/7/1341 لایحۀ انجمن­های ایالتی و ولایتی در هیأت دولت به تصویب رسید، در این لایحه شرط مسلمان بودن انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و نیز سوگند به قرآن در مراسم تحلیف نمایندگان به صراحت حذف شده بود.

      پس از انتشار لایحه در روزنامه­ ها، حضرت امام(ره) طی تلگرافی به شاه، ضمن اعلام مخالفت با این اقدام ضد دینی و ملی، لغو فوری آن را خواستار شدند ولی شاه قضیه را جدی تلقی نکرد و در جوابیه­ ای که به تلگراف امام(ره) فرستاد بی ادبانه از معظم ­له خواست که به هدایت عوام مشغول باشند و در سیاست دخالت نکنند.

      پس از جواب شاه، حضرت امام(ره) تلگرافی به اسداله علم ـ نخست وزیر ـ مخابره کرده،  ضمن اخطار به دولت خواستار لغو فوری لایحه شدند که از وی هم  پاسخی شبیه پاسخ شاه را شنیدند. حضرت امام(ره) وقتی از اصلاح شاه و نخست وزیر مأیوس شدند طی نامه ­ها و اعلامیه ­ها و سخنرانی­ های افشاگرانه، به آگاه ساختن علمای شهرها پرداخته و ملّت مسلمان را به مبارزه با رژیم فرا­خواندند. موج تظاهرات در شهرها به سیلاب اعتراض تبدیل گردید و طومارهایی تهیه و به دربار ارسال شد. البته مضامین و محتوای این طومارها خواهش و التماس نبود بلکه اعلام انزجار از عمل ننگین دولت و آمادگی مردم برای جان فشانی در راه حفظ اسلام عزیز و حمایت از روحانیت معظم اسلام بود که حضرت امام(ره) پرچمدار آن بودند.

      شاه طی تلگرافی به چند تن از علمای بزرگ ـ غیر از امام(ره) ـ اعلام کرد که نظر علما را در مورد سوگند به قرآن  می ­پذیرد ولی شرایط دیگر منوط به تصویب مجلس می ­باشد. حضرت امام(ره) این پاسخ را قانع کننده ندانسته و از علما خواستند تا لغو کامل لایحه به مبارزه ادامه دهند و سرانجام مبارزه مردم به رهبری امام(ره) دولت را مجبور کرد که لایحه فوق را در 10/9/1341 هـ . ش، لغو کند.

      به دنبال شکست در ماجرای انجمن­ های ایالتی، غرب انجام اصلاحاتی در سیستم اجتماعی جامعه ایران را به شاه پیشنهاد کردد. وی در 6 /11/1341 هـ . ش­، اصول شش­گانه اصلاحات مطرح شده از طرف غربی ­ها را به رأی گذاشت. اصول شش­گانه عبارت بودند از: اصلاحات ارضی ـ ملی کردن جنگل­ ها ـ فروش سهام کارخانجات به عنوان پشتوانۀ اصلاحات ارضی ـ سهیم کردن کارگران در سود کارخانه­ ها ـ اصلاح قانون انتخابات و تشکیل سپاه دانش.

      امام خمینی(ره) که همواره نقشه ­های دشمنان را پیش بینی کرده و روش­ های خنثی سازی آن را در دست داشت با روشنگری­ های خویش، علما و مردم را در جریان این امر نیز قرار دادند. علما یکی از روحانیون را برای مذاکره با شاه به دربار فرستادند ولی پس از مذاکره طولانی، شاه به علما چنین پاسخ داد: «اگر آسمان به زمین آید و زمین به آسمان رود من باید این برنامه را اجرا کنم، اگر نکنم از بین می ­روم...»

      بعد از دریافت جواب شاه، مراجع تقلید اقدامات شاه را غیر قانونی خواندند. موج تظاهرات و اعتراضات سراسر کشور را فراگرفت، بازارها تعطیل و مردم به خیابان­ ها ریختند.

      علی­رغم مخالفت علما و تحریم رأی­ گیری، دولت اعلام کرد: «طرح شاه با استقبال وسیع مردم مواجه گشته و مردم ایران با پنج میلیون و شش­صد هزار رأی موافق ـ حدود4/1 جمعیت ایران ـ اصلاحات پیشنهادی را پذیرفته است» و اعلام کردند: چون رفراندوم مذکور بدون هیچ مشکل و درگیری و خونریزی و در نهایت سلامت و صحت برگزار گردید آن را « انقلاب سفید» یا     « انقلاب شاه ومردم»می خوانند.

      نوروز 1342هـ . ش از طرف علما، عزای عمومی اعلام گردید و در دوم فروردین مردم به عزاداری پرداختند ولی این­ بار رژیم، تحمل خود را در مقابل مردم از دست داده، دیوانه وار، عزاداران را به خاک و خون کشید و قیام مردم را سرکوب کرد.

      با فرارسیدن محرم الحرام بار دیگر امام(ره) روح تازه­ای در کالبد رنج دیده مردم و حوزه ­ها دمیدند و طی اعلامیه ­ای از خطیبان و مدّاحان خواستند بهر نحو ممکن در مجالس خود جنایات رژیم را افشا نمایند، خود ایشان هم به طور مرتب در مجالس قم شرکت می­ فرمودند. عاشورا فرا رسید و در مورد برگزاری مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه برنامه ریزی گردید. تهدید­های رژیم صورت جدی ­تر به خود گرفته، نیروهای نظامی و امنیتی در جای جای شهر قم مستقر شدند؛ مجلس با شکوه و عظمت تمام در فیضیه تشکیل گردید و امام خمینی(ره) علی­رغم تهدیدهای رژیم، در بین احساسات پرشور مردم مسلمان و عزادار، سخنان مبسوط و تندی علیه حکومت فاسد شاه ایراد فرمودند.

Image for post

      دولت که از حضور امام(ره) در بین مردم سخت هراسان شده بود تصمیم گرفت که بین رهبریت قیام و مردم جدایی افکند. بنابر این نیمه شب 16 خرداد، نیروهای سازمان امنیت ایشان را دستگیر و روانه تهران کردند. خبر دستگیری امام(ره) موجی از خشم و اندوه در قم و دیگر شهرها ایجاد کرد. چند روزی نگذشته بود که مراجع و علمای طراز اول شهرها به عنوان اعتراض به تهران مهاجرت نمودند؛ مهاجرت علما، موج جدیدی در روند مبارزه با رژیم ایجاد کرد، شاه بر اثر فشار علما و برای جلوگیری از قیام مجدد مردم، قانع شد که یکی از مراجع با حضرت امام(ره) ملاقات کرده و سلامتی ایشان را به اطلاع مردم برساند.

      در 18 خرداد 1343 هـ . ش، امام خمینی(ره) از زندان آزاد شدند. در 26 فروردین سال بعد طی سخنرانی مفصّلی پرده از روی جنایات بی­ شمار شاه برداشته و برخلاف تصور رژیم، پایداری خود و تداوم مبارزه بر ضد استبداد و استعمار را اعلام فرمودند. بروز ناآرامی­ ها و شکل­ گیری روز افزون مبارزات مردمی باعث شد تا آمریکا برای حفظ منافع خود از شعله های خشم مبارزان اسلامی، طرح­ های جدیدی را پی­ ریزی نماید که لایحۀ کاپیتولاسیون ـ مصونیت مستشاران آمریکایی در ایران ـ از جملۀ این طرح­ ها بود.

      حضرت امام(ره) به محض اطلاع از مفاد لایحۀ فوق و وضع درونی مجلس، نگرانی خود را از تصویب چنین لایحۀ اسارت باری اعلام داشته، روز چهارم آبان را روز سخنرانی و افشای مزدوری ­های رژیم اعلام کردند که جمعیت مسلمان سیل آسا از سراسر ایران عازم شهر مقدس قم شدند.

      سخنرانی امام(ره) در مراسم چهارم آبان باعث شد که شاه با خشم و عصبانیت تمام از حضور آن حضرت در بین مردم مسلمان به ستوه آمده و در 13 آبان ماه به دستور آمریکا تصمیم گرفت ایشان را دستگیر کند و به ترکیه تبعید نماید.

      رهبر انقلاب اسلامی، پانزده سال در تبعید بسر برد. اگر چه در این سال­ ها از جمع یاران و مردم دور بودند، ولی دورادور مسلمانان را هدایت می­ کردند. رژیم پهلوی در این مدّت دست به کارهایی زد که بیش از پیش مردم را عصبانی نمود؛ اقداماتی از قبیل: تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، تقویت ساواک، ایجاد جو رعب و وحشت،  برگزاری جشن­ های دوهزار و پانصد ساله، توسعه و ترویج فساد و فرهنگ برهنگی، تغییر قانون اساسی و تشکیل حزب رستاخیز و...

     پاییز1356 هـ . ش فرزند برومند حضرت امام(ره) ـ حاج سید مصطفی خمینی ـ بطور مرموزی در نجف به شهادت رسید؛ امام با تذکر این نکته که این شهادت از الطاف خفیّۀ الهی است مسیر انقلاب را برای رسیدن به هدف نهایی ترسیم کردند و بدین وسیله به آمریکا و رژیم شاهنشاهی فهماندند که هیچ اقدام تخریبی نمی ­تواند ایشان را از هدف والای سرنگون کردن نظام فاسد سلطنت و جایگزینی حکومت اسلامی باز دارد.

Image for post

 در 17 دی ماه همان سال یکی از نویسندگان روزنامه اطلاعات در مقالۀ­ای به ساحت مقدس روحانیت توهین کرد. مردم قم اعتراض خود را نسبت به این عمل زشت با تظاهراتی عظیم به نمایش گذاشتند ولی از آنجایی که رژیم , قافیه را باخته بود بدون هیچ تأملی قیام را به خاک و خون کشید.

      مردم مسلمان تبریز چهلم شهدای 19 دی قم را در 29 بهمن 1356 با قیام خود علیه رژیم، گرامی داشتند و در چهلم قیام تبریز، مردم مومن یزد بپاخاستند. چهلم­ ها و اربعین­ های پیاپی، یکی پس از دیگری بر پا می ­شد که در نهایت راهپیمایی ­ها و تظاهرات میلیونی عید فطر و دهۀ محرم 1357 لرزه بر اندام رژیم ستمشاهی انداخت.

      محمدرضا پهلوی با امید بر انجام کودتایی شبیه کودتای 28 مرداد 1332، اداره امورکشور را به شورای سلطنتی سپرد و به بهانه معالجه، از کشور خارج شد. از سوی دیگر امام خمینی(ره)که با سختگیری­ های رژیم عراق مواجه شده بودند، عراق را به مقصد فرانسه ترک کرده، در منطقه نوفل لوشاتوی پاریس اقامت نمودند. آن حضرت در12 بهمن 1357 پس از پانزده سال دوری از وطن و تحمّل رنج­ های فراوان در راه به ثمر رسیدن نهضت اسلامی با استقبال بی نظیر و چند میلیونی مردم به کشور بازگشتند.

Image for post

      آخرین بازمانده های رژیم پهلوی، 21 بهمن 1357 را به خیال تکرار 28 مرداد 32 روز سر نوشت سازی برای خود انتخاب کرده و با اعلام حکومت نظامی از ساعت 4 بعد از ظهر قصد پایان دادن به انقلاب اسلامی مردم را داشتند و در این راه دستورات اربابان آمریکایی خود را اجرا می کردند؛ لیکن درایت و هوشیاری امام و تجربه های تلخ گذشته تاریخ، نقشۀ شوم استکبار را نقش بر آب ساخت. امام دستور دادند که مردم به حکومت نظامی اهمیتی نداده و به خیابان­ ها بریزند و به همین صورت با حضور مردم در خیابان­ ها و راهپیمایی، حکومت نظامی شکسته شد و توطئه ای عظیم در نطفه خفه گردید.

      تلویزیون مراسم ورود امام(ره) را که پخش مستقیم آن در دوازدهم بهمن به دستور ساواک قطع شده بود با هدف کشاندن مردم به خانه­ ها و تنبیه همافران شجاع و انقلابی نیروی هوایی ـ که در 19 بهمن با امام بیعت کرده و در مدرسۀ علوی مقابل ایشان رژه در رفتند ـ در غیاب مردم، دوباره پخش کرد. همزمان گارد شاهنشاهی به پادگان همافران حمله کرد. درگیری گارد شاهنشاهی و همافران به اطلاع مردم رسید؛ ملت به کمک فرزندان همافر خود شتافتند و درگیری شدیدی بین سلطنت طلبان و انقلابیون درگرفت. دولت بختیار ـ آخرین نخست وزیر پهلوی ـ سقوط کرد. انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و به حکومت2500 سالۀ شاهنشاهی ایران پایان داده شد.

انقلاب اسلامی بازگشت به اسلام ناب محمدی(۳)

    رضا پهلوی در غیاب احمد شاه به تثبیت موقعیت خود پرداخت و با ماده واحده­ ای که در آبان 1304 هـ . ش به تصویب مجلس رساند آخرین شاه قاجار را از سلطنت خلع و حکومت قاجاریه را منقرض و سلسله پهلوی را تاسیس کرد. وی با انحلال تفنگداران جنوب و تیپ های خراسان و ژاندارمری و... نیروی واحدی به نام قشون ـ ارتش ـ تشکیل و به وضع آشفته کشور پایان داد. او برای تحکیم موقعیت خود و در اجرای سیاست انگلیس در ایران بسیاری از رهبران ـ از جمله شهید مدرس ـ را به شهادت رساند، مخالفین را سرکوب و مدت شانزده سال سلطنت کرد. وی که دست نشانده انگلیس بود به دستور آنها، اقدامات شدید­ی در جهت تخریب بنیه اعتقادی مردم انجام داد که از آن جمله می توان به واقعه شوم و غیر انسانی«کشف حجاب» اشاره کرد.

      در سال 1318 هـ . ش جنگ دوم جهانی شروع و آلمان نازی پیشروی خود را به سمت شوروی آغاز نمود. متفقین خاک ایران را مسیر کمک­ رسانی به شوروی تعیین کرده بودند. دولت ایران بی طرفی خود را اعلام کرد ولی متفقین بدون توجه به موضع بی طرفانه دولت پهلوی، وارد خاک ایران شدند. آنها در سال 1320 هـ . ش رضا شاه را از سلطنت بر کنار و به جزیره موریس تبعید کردند.

Image for post

     با کناره ­گیری رضا شاه از سلطنت، به صلاحدید متّفقین، فرزندش محمدرضا به سلطنت رسید. سقوط ساده و بی­ سر و صدای دیکتاتوری مانند رضا پهلوی و پادشاهی زودرس فرزندش که تجربه کافی در اداره امور کشور نداشت از سویی و برهم خوردن موازنه سیاسی ابرقدرت­ ها از سوی دیگر باعث شد مردمِ نجات یافته از دیکتاتوری رضاشاهی دست به اقداماتی بزنند؛ بنابراین در جامعه خاموش و افسرده ایران، جرقًه حرکات سیاسی ـ اجتماعی زده شد.

      محمد رضا پهلوی برای فرو نشاندن آتش خشم مردم و تثبیت موقعیت خود، در بعضی موارد مردم را آزاد گذاشت. تعدادی از زندانیان آزاد شدند؛ ولی مردم که اقدامات شاه را مقطعی ارزیابی کرده و فرصت را برای به دست آوردن موقعیت مناسب می دیدند ساکت ننشسته و دست به تأسیس احزاب مختلف زدند. رهبرانی چون دکتر مصدق به عنوان پیشوای ملّی و آیه الله کاشانی به عنوان رهبر و زعیم مذهبی، هدایت حرکت­ های مردمی را به عهده گرفتند.

      با فعالیت­ های سرسختانه آزادی خواهان و ملّیون مسلمان، لایحه ملی شدن صنعت نفت به مجلس شورای ملّی برده شد و با اعدام انقلابی نخست وزیر وقت ـ رزم آرا ـ به دست فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی زمینه نخست وزیری دکتر مصدّق فراهم آمد.

      بیگانگان که حکومت ملی دکتر مصدّق را مخالف منافع خود می دیدند شاه را مجبور به عزل او کردند. بعد از عزل مصدّق در30 تیر1331 هـ . ش، مردم به خیابان­ ها ریختند. با اینکه دولت در سرکوب مردم از هیچ اقدامی فروگذار نبود؛ ولی مقاومت مردمی باعث شد که حکم نخست وزیری مصدق دوباره صادر گردد.

      شاه در 25 مرداد 1332 هـ . ش از ایران خارج شد. سه روز بعد آمریکا با یک کودتای نظامی حکومت ملی مصدق را ساقط و سر لشکر اردشیر زاهدی ـ داماد محمد رضا و عامل کودتا ـ را به نخست وزیری منصوب کرد.  

      با بازگشت شاه به ایران چتر سیاه خفقان بر سر ایران گشوده شد، مبارزان گروه گروه روانه زندان شدند و سید مجتبی نواب صفوی به همراه برخی از اعضای فداکار فداییان اسلام به شهادت رسیدند.

      آمریکایی ها اوضاع ایران را انفجارآمیز ارزیابی کرده و برای کنترل آن «دکتر علی امینی» را برای تصدی پست نخست وزیری پیشنهاد کردند. وی در سال 1340 هـ . ش به نخست وزیری رسید و برای فرو نشاندن تب و تاب نهضت ­های موجود، تا حدودی فضای باز سیاسی ایجاد کرد. جبهه ملّی در این سال­ها فعّال بود ولی خود را درگیر جریانات حساس نمی­ کرد به طوری که در شعارهایش نیز از پرداختن به شاه و دربار دوری می­ کرد. در این سال­ها نهضت آزادی بوسیله آیه الله طالقانی و مهندس بازرگان و دکتر سحابی با انشعاب از جبهۀ ملی تأسیس گردید.

      در سال 1341 هـ . ش امینی از نخست وزیری عزل گردید. دولت بر شدت خفقان افزود و به خیال خام خود جوّ را برای حکومت راحت و بی دغدغه آماده ساخته و به سلطنت آسوده ­اش ادامه داد! ولی قیام مردی از سلاله رسول الله(ص) در جوّ خاموش و خفقان پهلوی، همه رویاهای شیرین رژیم را به کابوسی وحشتناک تبدیل کرد....

انقلاب اسلامی بازگشت به اسلام ناب محمدی(۲)

  جنبش آزادی خواهی از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شروع شد. در این دوران، فساد و ظلم، سراسر ایران را فرا  رفته بود که روحانیتِ همیشه بیدار برخود تکلیف دید که رهبری مبارزات مردمی علیه طاغوت را عهده دار گردد.

      اولین مخالفت علنی روحانیت با حکومت ناصرالدین شاه به وسیله آیت الله میرزا حسن شیرازی و با صدور فتوای معروف تحریم تنباکو در سال1270 هـ . ش به نمایش گذاشته شد که با تبعیت همه جانبه مردم ـ حتی اقوام و نزدیکان شاه ـ  از آن فتوا ، قدرت مرجعیت متجلی گردید و نفوذ علمای شجاع و مبارز شیعه به جهانیان نشان داده شد.

      با ظهور سید جمال الدین اسد آبادی در صحنه سیاسی شرق، به ویژه در ایران، موج آزادی خواهی مبتنی بر اندیشه و تفکّر اسلامی اوج گرفت. به گفته استاد مرتضی مطهری« بدون تردید سلسله جنبان نهضت­های اصلاحی صد ساله اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است؛ او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد. دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد».

      ناصرالدین شاه در سال 1275هـ . ش توسط روحانی بیدار و آگاهی به نام میرزا رضا کرمانی از شاگردان سید جمال کشته شد و فرزندش مظفرالدین شاه بر تخت نشست. وی خواست همچون پدر، با اعمال خشونت مانع بروز عکس العمل مردم گردد و به همین منظور اداره امور کشور را به عین الدوله سپرد. خشونت عین الدوله  و رکود شدید اقتصادی و دخالت­ های طمعکارانه بیگانگان در امور کشور باعث شد تا مردم دوباره علیه استبداد دست به اقداماتی بزنند که در نتیجه آن، نهضت مشروطیت طلبی سراسر ایران را فراگرفت.

      در این حرکت نیز علمایی چون آیه الله طباطبایی، سید جمال واعظ، آیه الله آخوندخراسانی، آیه الله میرزا عبدالله مازندرانی، آیه الله میرزای نائینی و شیخ شهید فضل الله نوری راهنما و پیشتاز بودند.

Image for post

      سختگیری­ های عین الدوله کاری از پیش نبرد؛ روحانیون و علما از تهران به سوی قم حرکت کردند، هجرت علما به قم باعث قیام­ های پراکنده در شهرهای گوناگون گردید و در نتیجه مظفرالدین شاه به خواست مردم تن در داده، عین الدوله را عزل و مشیر الدوله را به جای وی منصوب کرد و فرمان تأسیس دارالشورا را صادر نمود. با این حرکت هوشیارانه، علما با عزّت و احترام به تهران بازگشتند، انتخابات مجلس برگزار گردید و با افتتاح مجلس شورای ملی، قانون اساسی تصویب و به امضای مظفرالدین شاه رسید.

      ده روز بعد از امضای قانون اساسی، مظفرالدین شاه درگذشت و فرزندش محمد میرزا به جای وی نشست. او پس از رسیدن به سلطنت، تلاش­ های گسترده ­ای در جهت نابودی نهضت مشروطیت به انجام رسانده و آشکارا از امضای متمم قانون اساسی خودداری نموده و میرزا علی­ اصغرخان ـ امین السلطان ـ را که از مخالفین سرسخت مشروطیت بود به صدارت منصوب نمود.

      امین السلطان به وسیلۀ «فدائیان ملّت» اعدام گردید. به دنبال آن، شاه به حمایت از مشروطیت سوگند یاد کرد. چند روز بعد محمدعلی شاه مورد سوءقصد قرارگرفت ولی جان سالم بدر برد. شاه با سوءاستفاده از این اقدام مشروطه خواهان را سرکوب کرده و مجلس را به توپ بست. گروهی از دستگیر شدگان را کشت و عده ­ای را تبعید نمود. تعدادی از نمایندگان مجلس با ترس و عجله برای رهایی از شرّ رفتار شاه به سفارت انگلیس پناهنده شدند و بدین صورت مجلس منحل و استبداد دوباره حاکم گردید.

      با سرکوب مشروطه خواهان در تهران، قیام ­های مردمی در شهرهای دیگر شدت گرفت و مردم از تبریز به رهبری ستارخان، سردار ملّی و باقر خان سالار ملّی، از گیلان به رهبری محمد خان تنکابنی و از جنوب به رهبری علی­قلی­ خان برای فتح تهران حرکت کردند. در سال 1288هـ . ش با فتح تهران توسط مشروطه خواهان، محمدعلی شاه برکنار شد. فاتحان، احمد میرزا، فرزند 12سالۀ او را به سلطنت برگزیدند و اداره کشور را به دست هیأت مدیره موقت سپردند. در این مدّت نایب السلطنه و ناصر الملک تا رسیدن احمد شاه به سن بلوغ بر ایران حکومت کردند و پنج سال بعد در سال 1292هـ . ش احمد شاه به طور رسمی تاجگذاری نمود.

      حضور روحانیون مبارزی چون شهید سید حسن مدرس و شهید محمد ­خیابانی و شهید میرزا کوچک­ خان و... در رأس قیام­ های مردمی علیه حکومت قاجار و در مخالفت با دخالت ­های خارجی، دولت انگلیس را بر آن داشت تا در به کنترل درآوردن قیام ­های مردمی بکوشد. آنها از طرفی با عملیات شبه کودتا، روحانیون و رهبران مذهبی مردم را از صحنه خارج کردند و از طرف دیگر با طرحی از پیش تعیین شده سیدضیاءالدین طباطبایی را به صدارت رساندند.

      احمد شاه علاقه ای به سیاست و حکومت نداشت و مایل به کناره­ گیری بود؛ بنابراین در حالی که کشور دستخوش ناملایمات شدید داخلی و تهاجم خارجی و اشغال توسط بیگانگان بود، اداره امور کشور را به رجال دربار سپرد و راهی اروپا گردید.

استغفار

دعای روز پنجم ماه

«اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین؛ خدایا قرار بده مرا در این روز از آمرزش جویان و قرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت و قرار بده مرا در این روز از دوستان نزدیکت به مهربانی خودت‌ ای مهربان‌ترین مهربانان.»

استغفار، به معنای درخواست زبانی یا عملی از خداوند برای آمرزش گناهان می باشد و هدف از آن، مصونیت از آثار بد گناه و پیشگیری و رفع عذاب الهی است. اگرچه استغفار مستحب است ولی از بهترین دعاها و عبادات دانسته شده است. در همه وقت‌ها و همه مکان‌ها به استغفار سفارش گردیده؛ اما بر انجام آن در وقت سحر، بیشتر تأکید شده است.(ر.ک: آل عمران، آیه ۱۷)

استغفار از یک جهت به دو نوع تقسیم شده است

الف ـ زبانی، که با گفتن عباراتی مانند استغفرالله و... محقق می شود.

ب ـ عملی، که با انجام دادن عملی موجب آمرزش می‌گردد.

بدیهی است قناعت به استغفار زبانی کفایت نمی کند؛ امام علی(ع) شروطی برای آن در نظر گرفته اند ازجمله: پشیمانی برای گناهان گذشته، تصمیم برای بازنگشتن به گناه و... آن حضرت به مردى که در حضور ایشان استغفر الله گفت، فرمود: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ، أَ تَدْرِی مَا الاسْتِغْفَارُ؟ الاسْتِغْفَارُ دَرَجَه الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ: أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ، وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ؛ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ؛ مادرت در عزایت بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار درجه بلند مرتبگان است و آن را شش شرط است، نخست پشیمانى برگذشته. دوم، عزم بر ترک بازگشت به طور همیشه. سوم، این که حقوق مردم را ادا کنى تا بدون گناه با خدا دیدار نمایى. چهارم، هر واجبى را که بر عهده تو بوده و انجامش نداده اى، به جاى آورى. پنجم، آنکه گوشتى را که در گناه بر پیکرت روییده، در غم و اندوه آب کنى تا پوستت به استخوانت بچسبد و میان پوست و استخوان گوشت تازه بروید. ششم، جسم خود را رنج طاعت بچشانى، همچنان، که بر او حلاوت معصیت چشانده بودى. در این هنگام بگو: استغفر الله.» (حکمت 417 نهج البلاغه) مولای متقیان در این بیان حکیمانه استغفار زبانی و عملی را جمع فرموده است.

یادآوری دو نکته ان شاء الله خالی از فایده نخواهد بود:

نکته اول: استغفار مختص گناهکاران نیست؛ در سی آیه از قرآن کریم، از استغفار انبیا ـ با وجود عصمت آنها ـ صحبت شده است. البته علامه طباطبایی، احتمال داده است که پیامبران، اعمال مباح خود را گناه شمرده و برای آن استغفار می‌کرده‌اند.(ر.ک: المیزان، ج۶، ص۳۶۷)

نکته دوم: استغفار تنها برای آمرزش گناهان نیست بلکه آثار و فواید مادی و معنوی زیادی دارد از جمله:

الف ـ افزایش رزق و روزی؛ آنچنانکه از روایات استنباط می شود برخی از گرفتاری های اقتصادی در اثر گناهانی است که مرتکب می شویم، ذکر استغفار و عذرخواهی از خداوند موجب گشایش اقتصادی و افزایش رزق و روزی خواهد شد: « اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. (نوح، آیات 10تا 12)  همچنین رسول اکرم(ص) می فرمایند: «مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ؛ کسی که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهی کند خداوند از هر غصّه ای برایش گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد.»(بحارالأنوار، ج 1، ص 189)

ب ـ پیشگیری از بلا و عذاب؛ بی شک یکی از عقوبت های گناهان نزول انواع بلاهاست، بلاهایی مانند سیل، طوفان، زلزله و... خداوند یک از عوامل پیشگیری از نزول بلا را ـ بعد از وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) ـ استغفار مؤمنان اعلام فرموده است: « وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛ ولی تا تو [پیامبر اسلام(ص)] در میان آنها هستی خداوند بر آن نیست که آنان را عذاب کند و تا آنان استغفار می کنند خداوند آنان را عذاب نمی کند.»(انفال، آیه33) با توجه به این آیه بود که پس از رحلت پیامبر(ص) امام علی(ع) فرمود: «یکی از دو امان از میان ما رفت، امن دیگر که استغفار است را حفظ کنید.»(نهج البلاغه، حکمت 88) از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود:« إِدْفَعُوا أَبْوابَ البَلایا بِالإِسْتِغْفارِ.( درهای بلاها و گرفتاری ها را به کمک استغفار ببندید.»(مستدرک الوسائل، ج 5، ص 318)

دهها فایده دیگر که جهت دوری از اطاله کلام به این دو مورد بسنده می­ کنیم.

انقلاب اسلامی بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)

منتهی الارب و ناظم الاطبا، انقلاب را «برگشتن» معنی کرده­ اند؛ بنابراین می توان­ گفت: انقلاب اسلامی بازگشت آگاهانه ای است به اسلام ناب که پیامبر اکرم(ص) بنیانگذار و ائمه اطهار(ع) مروج و مفسر امین آن بوده اند نه اسلام رنگ باخته و تغییر یافته بنی امیه و بنی عباس.

اسلام نابی که از آغاز تا به امروز فراز و نشیب­هایی را  پشت سر گذاشته و در عصر ما، تجربة نوینی از آن  باعنوان« مردم سالاری دینی‌ » در جهانِ نومید از حکومت­ های« لیبرالیستی» و « سوسیالیستی» به جهانیان عرضه می­ شود؛ طرح اجمالی سیر تاریخی انقلاب جهانی اسلام این واقعیت را یادآور می‌شود: این حکومت دینی که ما امروزه آن را تجربه می­ کنیم آرزوی همه مصلحان و صالحان و بزرگان دین در طول تاریخ بوده است. انقلاب اسلامی ثمره زحمت ها و رنجهایی است که مومنین در طول چهاره قرن کشیده اند و حوادث و وقایعی که در این مدت اتفاق افتاده است که به اختصار مواردی از آن­ها اشاره می کنیم:

الف ـ در اوج جهل بشری در سرزمینی به نام جزیرة العرب، شخصی امین با اراده حضرت حق به پیامبری مبعوث شد تا با روشنایی فروغ هدایت در دل­های پذیرای حق، انقلاب فرهنگی و جهانی اسلام را بیاغازد و چنین نیز شد.

ب ـ سیزده سال بعد از بعثت، رسول اکرم(ص) با هجرت از مکه به مدینه، اسلام را از انزوا بیرون آورد‌ه، زلال آن را در عرصه جهانی بر مزارع دل­های تشنه فرهنگ فطری اسلام جاری ساخت. هجرتی که مبدأ تاریخ اسلام گردید و دوران حاکمیت دین اسلام و تشریع قوانین اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و عبادی برای سامان دادن به زندگی آشفته و اسیر جهل و ستم بشر آغاز شد.

پ ـ هشت سال بعد از هجرت، شهر مکه ـ زادگاه پیامبر (ص) ـ به دست مسلمین فتح و حاکمیت اسلام در شبه جزیره عربستان گسترش یافت.

ت ـ روز هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت، رسول اکرم (ص) با دستور پرورگار عالم، امیرالمومنین، علی(ع) را به جانشینی خود تعیین نمودند. آن حضرت، این امر مهّم را در بازگشت از سفر حج در محل« غدیر خم» به اطّلاع مسلمین رسانده و شخصاً از آنان برای امامت و ولایت حضرت علی(ع) بیعت گرفتند.

ث ـ هفتاد روز پس از واقعة غدیر، با رحلت نبی مکرم اسلام(ص) در سال یازدهم هجرت، مسلمانان با کنار گذاشتن دستور آن حضرت(ص) در خصوص جانشینی حضرت علی و پذیرش نتیجه جلسه شورای سقیفه باعث تفرقه در میان مسلمانان گردیدند.

اگر چه در دوران حکومت سه خلیفه، توسعه پیاپی جغرافیایی مسلمانان، نفوذ اسلام را در جهان گسترش داد، ولی مشکلاتی از قبیل رواج دنیا طلبی در اثر تصاحب غنایم جنگی، به وجود آمدن بدعت­ ها و... را در درون حکومت اسلامی ایجاد نمود که تاریخ گواه آن است. به یقین اگر پس از رحلت رسول اکرم(ص) نظام امامت استقرار می یافت حقایق و معارف و احکام اسلامی ـ قرآنی روشنتر  می ­شد و زمینه اختلافات فقهی و سیاسی از میان می ­رفت.

ج ـ قتل خلیفه سوم و بیعت داوطلبانه مسلمانان با امیرالمؤمنین علی(ع) و پذیرش حکومت از سوی آن حضرت(ع) در اثر اصرار مردم، فرصت مناسبی بود تا مسلمانان طعم عدالت اجتماعی و حکومت دینی واقعی را بچشند ولی سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین با انگیزه های گوناگون جنگ­ های جمل و صفین و نهروان را بر آن حضرت تحمیل کرده، اجازه ندادند مسلمانان حداقل در مدت چند ساله حکومت علوی شاهد مدینه فاضله ­ای باشند که سال­ها در صدد تشکیل آن بوده ­اند.

در این زمان نیمه غربی جهان اسلام به مرکزیت شام به دست بنی ­امیه اداره می شد و علویان در نیمه شرقی به مرکزیت کوفه، هر روز شاهد فتنه ­ای بودند که جانسوز ترین آنها در 19رمضان سال چهلم هجری اتفاق افتاد.

چ ـ با شهادت اسوه عدالت و انسان کامل ـ حضرت علی(ع) ـ امامت به فرزند بزرگش امام حسن مجتبی(ع) منتقل شد؛ آن حضرت در ادامه راه پدر بزرگوارش برای سقوط حکومت نامشروع بنی­ امیه و اتحاد جهان اسلام تلاش نمودند؛ ولی با توجه به ضعف و سستی ایمان فرماندهان سپاهش و توطئه­ های گوناگونی که به وسیله عوامل بنی ­امیه در سپاه کوفه ایجاد شد مصلحت اسلام و مسلمین را در امضای قرارداد صلح با معاویه دیدند که بعد از صلح عملاً خلافت جهان اسلام به دست بنی امیه افتاد و علویان در حاشیه قرار گرفتند.

ح ـ امام حسن(ع) در سال50 هـ . ق با توطئه بنی­ امیه و در نهایت مظلومیت به دست همسرش به شهادت رسیدند.

خ ـ بعد از مرگ معاویه، فرزندش یزید به خلافت نشست و از امام حسین(ع) خواست تا با او بیعت نمایند. آن حضرت(ع) تن به این ذلت نداده و در سال 61 هـ . ق با سپاهی اندک در مقابل یزیدیان، مردانه ایستاده و به همراه هفتاد و دو یار با وفایش در عاشورای خونین به شهادت رسیدند.

د ـ با قتل مروان دوم به دست ابومسلم خراسانی سلطنت 92 ساله بنی امیه منقرض و خلافت 524 ساله بنی عباس شروع گردید. دوران درگیری بنی امیه و بنی عباس، فرصت طلایی برای ترویج اسلام ناب بود که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از این فرصت برای استحکام بنیان فقهی شیعه و رشد و تعالی فکری شیعیان  بیشترین بهره را بردند.

ذ ـ در عصر حکمرانی بنی عباس، منادیان اسلام ناب نه تنها از ظلم و جور حاکمان رهایی نیافتند بلکه در سخت ترین شرایط قرار گرفته و اغلب به دست عباسیان به شهادت رسیدند.

ر ـ با توجه به شهادت یازده امام، اراده خداوند بر آن قرار گرفت که آخرین وصی پیامبر اکرم(ص) را در پشت پرده غیبت برای آینده بشریت حفظ نماید. آن حضرت (عج) پنج ساله بودند که از چشم مردم غایب گردیده و از طریق نایب­ ها با پیروان خویش ارتباط برقرار نمودند.

ز ـ امام حسن عسگری(ع) با تصریح به لزوم تقلید مردم از فقیهانی که دارای شرایط چهارگانه: نگهدارنده نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولا باشند: « فَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهِ، مُطیعاً لاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدوُهُ وَ ذلِکَ لایَکوُنُ اِلا بَعْضَ فُقَهاءِ الشّیعَه لاکُلُّهُمْ؛ و اما از میان فقیهان کسی که نگهدارنده نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولایش باشد بر عوام واجب است که از او تقلید کنند و این ویژگی­ها در بعضی از فقهای شیعه است نه در همه آنها»(وسایل ­الشیعه ، ج۱۸، ص۹۴) زمینه را برای ولایت  فقها آماده کرده بودند.

با نزدیک شدن زمان رحلت نائب چهارم حضرت ولی عصر(عج) در نامه­ ای به ایشان نوشتند: « وَاَمَّا الْحَوادِثَ الْواقِعَهِ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواه ِحَدیثِنا فَاِنّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أَنَأ حُجَّهُ اللهِ عَلَیْهِمْ؛ در حوادثی که پیش می‌آید به کسانی که حدیث ما را نقل می ­کنند مراجعه کنید به درستی که آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم.»(کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ص 485)

ژ ـ با درگذشت نائب چهارم، غیبت کبری شروع گردید. از زمان غیبت تاکنون حکومت­ های زیادی در کشورهای اسلامی به قدرت رسیده و منقرض شده ­اندکه هیچ یک از آنها نتوانستند ـ و یا نخواستند - حکومت ایده­ آل اسلام را تشکیل دهند به طوری که تشکیل دولت کریمه ­ای که اسلام و مسلمین را عزیز و کفر و نفاق را ذلیل کند آرزویی بوده که مسلمانان در دعاهای خود از خداوند متعال می­ خواستند: اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِسْلامَ و َاَهْلَهُ و َتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ و َتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ و َالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ و َتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛ بار پروردگارا! ما از تو ‌می­ خواهیم ‌که دولتی بزرگوار پیش ‌آوری‌ که ‌در آن ‌دوران‌، اسلام‌ و اهل آن ‌را سربلند فرموده،‌ نفاق ‌و پیروانش‌ را ذلیل ‌و خوار گردانی‌! و ما را در آن دولت، از زمرۀ خوانندگان مردم به سوى اطاعت تو و از راهبران به سوى راه خود قرار دهى !و بدان وسیله بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى!(مفاتیح الجنان، دعای افتتاح) که متأسفانه اغلب آنها با همین آرزو از دنیا رفته اند.

اگر چه در طول تاریخ معاصر، فعالیت­هایی در این راستا انجام گرفته است ولی هیچ یک موفق به تشکیل آن دولت کریمه نشدند. البته بدیهی است که دولت کریمه و حکومت ایده آل مسلمین، بعد از ظهور امام عصر (عج) تشکیل خواهد شد.

در دوره معاصر، آیت الله نائینی طرح ولایت فقیه را در مباحث نظری مطرح و علمای بزرگ در تحقق عملی آن اقدامات متفاوتی را انجام دادند. شهید شیخ فضل الله نوری موضوع مشروطه مشروعه را اعلام کرد و جان خود را فدای آن راه نمود. میرزای شیرازی با صدور حکم حکومتی تحریم تنباکو و جهاد ، عملاً اعمال حاکمیت ولایت فقیه در مسائل حکومتی را در مقطع خاصی از زمان خود نشان داد....