ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
درعشق های مجازی، درد و لذت، غم فراق و شادی وصال، توأم است. ولی در عشق حقیقی هر دو لذت بخش می باشد. البته لذتی که در فراق است در وصال نیست. در فراق، عاشق هجران معشوق را درک می کند ولی آن را ابدی نمی داند و انتظار پایان فراق را می کشد که این انتظار شیرینی خاص خود را دارد و در بازار سوداگری بهترین معامله است.
شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علت های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلاطون و جالینوس ما...
مولوی
همچنان که در عالم طبیعت، ساقه بعضی از گلها خار دارد، در عالم عاشقی هم بعضی از عشق ها دوره فراق دارد. همان طوری که برای چیدن گل باید رنج خار را به جان خرید، باید برای رسیدن به معشوق حزن و اندوه را تحمل کرد. چون بعد از تحمل غم فراق دوره شیرین وصال خواهد رسید. تحمل این غم شیرین است. بنابر این، غم دلدار با دیگر غم ها تفاوت ماهوی دارد
شب جدایی، شب هجران:
کو پیک صبح تا گلههای شب فراق با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
حافظ
به روز وصل چو برقم شب فراق چو ابر از این دو حال مشوش بگو کدام برید
مولوی
چه ستم کو نکشید از شب دیجور فراق تا بدین روز که شب های قمر باز آمد
سعدی
گاه در مسیر عشق، فراق هم به سراغ عاشق میآید تا آن را نیز تجربه کند. فراق به یک معنا همان «قبض» است در مقابل «بسط» که وصال می باشد. به همان اندازه که «وصال» آرامشبخش و زیباست، «فراق» هم سخت و جانفرسا می باشد؛ عشق ترکیبی از همین نوسان بین «وصال» و «فراق» است.