احرام در نماز یعنی گفتن تکبیر آغازین؛ انسان نمازگزار با گفتن «اللّه اکبر» در ابتدای نماز، به طور رسمی وارد نماز می شود و اموری از قبیل خوردن، آشامیدن، سخن گفتن با مردم و... که قبل از آن بر او مباح بود، حرام می گردد. تکبیره الاحرام را تکبیره الافتتاح نیز می گویند، زیرا با گفتن آن نماز شروع می شود. برخی از فقها، تکبیره الاحرام را مانند تلبیه در حج می دانند که با گفتن آن حاجی محرم شده و محرمات حال احرام بر او حرام می شود.(ر.ک: مصباح الفقیه، ج 11، ص427) گفتن تکبیره الاحرام از واجبات و ارکان نماز است. اگر نمازگزار به عمد یا سهو، تکبیر نگوید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل است و باید آن را دوباره بخواند.
نمازگزار با گفتن تکبیر، عظمت خداوند را یادآوری نموده و او را از همه کس و همه چیز بزرگتر می داند؛ متقابلاً خدا نیز او را بزرگ می دارد. امام حسن عسکرى(ع) در این باره فرموده اند: «هنگامى که نمازگزار دو دستش را جهت گفتن الله اکبر بالا می برد و ثناى خدا می گوید، خداى تعالى به ملائکه خود چنین فرماید: اى عبادت کنندگان من آیا نمى بینید بنده ام را که چگونه مرا بزرگ و عظیم شمرده و از شریک و نظیر پاک دانست؟ شما را شاهد مى گیرم به درستى که به زودى من او را در دار جلالم، بزرگ و عظیم خواهم کرد و او را در دار کرامتم، از گناهان پاک مى سازم و از عذاب جهنّم و آتش آن حفظ مى کنم.»(بحارالانوار، ج82، ص221)
بدیهی است گفتن تکبیر باید صادقانه و از روی اعتقاد و اخلاص قلبی باشد و نمازگزار واقعا همه را در مقابل خدا کوچک و حقیر بداند. امام صادق(ع) می فرمایند: «پس به هنگام نماز دل خود را بیازماى. اگر در عمق جان، شیرینى نماز و سرور و بهجت آن را مى یابى و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مى برد، بدان که خداوند تو را در تکبیرى که بر زبان رانده اى تصدیق فرموده است و گر نه، بدان فقدان لذّت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را در گفتن تکبیرات دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است.»(بحارالانوار، ج81، ص230)
سر بر زمین نهادن:
ماه اگر سجده نیارد پیش روی آن مهم رو سیاه هر دو عالم دان تو روی ماه را
مولوی
برای سجده درین آستان، تمام سریم پی گذشتن ازین رهگذر، همه پاییم
پروین اعتصامی
در فقه شیعه، نیت، قیام متصل به رکوع، تکبیرة الاحرام، رکوع و دو سجده ارکان نماز میباشد؛ که کم یا زیاد شدن آنها حتی به صورت سهوی باعث بطلان نماز میشود. بنابر این یکی از ارکان نماز، سجده است. ارزشها و آرمانها، وقتی از راه سجدهگاه گذشت و مُهر تأیید الهی بر آن حک گردید، ارزش واقعی پیدا می کنند. سجده پیشانی بر زمین نهادن، فروتنی نمودن، و قرار گرفتن بنده بینهایت کوچک در مقابل صاحب و رب بینهایت بزرگ است. سجده، تنها جایی است که بر خاک افتادن و کوچکی نمودن در آن جایز میباشد. باید در مقابل یکتای بیهمتا، کوچکی نمود تا به عظمتهای زیبا دست یافت. بی شک سجده برای غیر خدا حرام است.
راز مشترک رکوع و سجود اظهار فروتنی در پیشگاه خداست با این تفاوت که سجود، چون فروتر از رکوع است، نزدیکتر به خداوند است. امیر المومنین علی(ع) فرمودند: «اقرب ما یکون العبد من الله اذا سجد؛ نزدیکترین وقتی که بنده به خدا نزدیک می شود، در هنگام سجده است.»(بحار الانوار، ج82 ، ص233)
همچنین براساس فقه شیعه، سجده باید بر زمین ـ اعم از خاک، سنگ، شن، ماسه ـ یا چیزی روییده از خاک ـ غیرخوردنی و پوشیدنی ـ باشد. بنابر این، پیروان اهل بیت(ع) با استناد به روایاتى که از پیامبر اکرم(ص) و ائمّه اطهار(ع) نقل شده، بر خاک یا تکه سنگ یا چوبی سجده مى کنند تا پیشانى ـ که اشرف اعضاى انسان است ـ در پیشگاه خداوند به خاک و سنگ یا چیز روییده از خاک ساییده شود و نهایت تواضع در پیشگاه خدا به عمل آید. گاه این قطعه خاک از تربت شهیدان ـ به خصوص شهیدان کربلا ـ انتخاب مى شود که یادآور جانفشانى هاى آنها در راه خدا باشد.
شب زنده داری و تهجد که در قرآن و روایات بسیار مورد تاکید قرار گرفته است به معنای بهپاخاستن در شب برای هرگونه عبادت ـ حتی پرستاری از بیمار و شیر دادن بچه ـ می باشد. اگر چه بعضی از علمای اخلاق شبزندهداری را در چند مصداق عبادی چون دعا و قرائت قرآن و به ویژه نماز شب خلاصه کردهاند.
امام خمینی(ره) مینویسند: «سیره ائمه هدی(ع) و مشایخ عظام و علماء اعلام بر مواظبت بر نمازشب بوده بلکه بیداری در آخر شب را با قطع نظر از عبادت اهمیت میدادند.»(چهل حدیث، ص۲۰۲)
در روایت است هر که در راه حاجت برادر مؤمنش ساعتی از شب یا روز گام بردارد، خواه آن حاجت را برآورد یا نه، برای او از اعتکاف دو ماه بهتر است.(ر.ک: علم اخلاق اسلامی، ج۲، ص۳۰۷)
در آموزه های دینی اسلام نسبت به پارهای از عبادات، مستحبات، خدمات، صدقات و سنن صالحه بیشتر تأکید شده است؛ مانند: قرائت قرآن، تهجّد و شب زندهداری، مناجات و راز و نیاز در دل شب، التزام به اوّل وقت در نمازهای واجب، به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز، همواره با وضو بودن، تعقیبات نماز، شرکت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولانی کردن قنوت و سجدههای نماز، سه روز روزه در هر ماه، زیارت قبور اولیاء و شهدا خصوصاً پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)؛ البته در بین عبادت ها «نماز شب» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. تا آنجا که خداوند آن را، بر رسول گرامی اسلام(ص) واجب ساخته بود: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛ و پاسی از شب به بندگی و عبادت بیدار باش! که[این افزون بر نمازهای واجب] ویژۀ توست، امید است پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد.»(اسراء، آیه79) به همین جهت، اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبت دارند و از عبادت های آخر شب برای تصفیه روح، حیات قلب، تقویت اراده و تکمیل اخلاص نیرو می گیرند.
به نام خدا
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خصوص کسی که نماز اول وقت خود را به تاخیر میاندازد فرموده اند: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاهَ إِلَى أَنْ تَنْفَضَّ النُّجُومُ وَ دَخَلَ الدَّار»؛ «از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسى که تأخیر در نماز عشاء نماید تا آن که ستارگان ظاهر شود و از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که نماز صبح را چندان تاخیر بیندازد تا ستارهها ناپدید شوند.»
وقت فضیلت نماز صبح: از اذان صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان.
وقت فضیلت نماز ظهر: از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه بعد از اذان.
وقت فضیلت نماز عصر: دو ساعت و پنجاه دقیقه بعد از اذان ظهر تا چهل و دو دقیقه.
وقت فضیلت نماز مغرب: از اذان مغرب تا پنجاه و یک دقیقه.
وقت فضیلت نماز عشاء: پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب تا سه ساعت و ده دقیقه.
تحریر الوسیله، امام خمینی(ره)، ج۱، ص۱۳۸.
نگه کن سحرگاه تا بشنوی ز بلبل سخن گفتن پهلوی
فردوسی
آخر شب و زمان پیش از صبح را سحرگاه گفته اند. پایان سحر معلوم است؛ با طلوع فجر صادق تمام می شود. در آغاز آن اختلاف است. برخى، مدت سحر را از آغاز تا پایان، یک ششم پایانى شب ذکر کردهاند؛ برخى هم آن را یک سوم پایانى می دانند.(ر.ک: جواهر الکلام، ج 7، ص199)
سحر از بهترین اوقات برای استجابت دعاست؛ در این وقت، درهای آسمان بر روی بندگان باز می شود. در حدیثى از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: «بر شما باد دعا کردن به هنگام سحر تا طلوع خورشید؛ این زمان ساعتى است که درهاى آسمان گشوده، روزی ها تقسیم و حاجت هاى بزرگ برآورده مىشود.(وسائل الشیعه، ج7، ص67)
سحرگاهان در ادبیات فارسی جلوه جذاب و دلنشینی دارد. فرصتی که فاصله زمین و آسمان به حداقل ممکن می رسد و صالحان صدای خوش بلبل(هاتف آسمانی) را به گوش جان می شنوند:
سحرگهم چه خوش آمد که بلبلی گلبانگ به غنچه میزد و میگفت در سخنرانی
که تنگدل چه نشینی ز پرده بیرون آی که در خم است شرابی چو لعل رمّانی
حافظ
خون دل بر رخت افشان به سحرگاه از آنک توشه راه تو خون دل وآه سحرست
مولوی
شبی دانم که در زندان هجران سحرگاهم به گوش آید خطابی
که سعدی چون فراق ما کشیدی نخواهی دید در دوزخ عذابی
سعدی