یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

یادداشتهای پراکنده

من در این وبلاگ یادداشتهای متفرقه خواهم نوشت

باران

در قرآن مجید صراحتا اعلام شده است که بارش باران با اراده خداوند انجام می گیرد: «وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و اوست که بادها را پیشاپیش[باران] رحمتش، مژده‏ رسان مى ‏فرستد تا آن گاه که ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمینى مرده برانیم و از آن باران فرود آوریم و هر گونه میوه‏ اى[از خاک] برآوریم؛ بدینسان مردگان را[نیز از قبرها] خارج مى ‏سازیم باشد که شما متذکر شوید.»(اعراف، آیه۵۷) و همچنین آیه: «أَوَ لَمْ­یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلا یُؤْمِنُونَ؛ آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمان­ها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده‏ اى را از آب پدید آوردیم آیا [باز هم] ایمان نمى‏ آورند.»(انبیاء، آیه۳۰ )

بدیهی است که حیات همه موجودات زنده ـ اعم از انسان­ها، حیوانات و گیاهان ـ به آب بستگی دارد؛ آبی که مبدأ آن، باران است. اشاره به این واقعیت که قطرات باران به اراده و خواست خدا بر زمین فرو می ­بارد و قوانین طبیعی وسیله ­ای بیش نیستند. قرآن در آیات متعددی به این واقعیت تصریح می­ کند: بادهایی که ابرها را به حرکت در­آورده و آن ها را به سوی شرق و غرب و... می­ برند تنها به فرمان و خواست خدا این کار را انجام می ­دهند.

با توجه به این آیات، بی­ تردید رحمت آسمانی به دستور و اذن خدا بر زمین نازل می­ گردد. گاهی این رحمت الهی از برخی شهرها و کشورها در برخی ایام به دلایل خاصی قطع می­ گردد که در این شرایط خواندن نماز استسقاء ـ برای طلب باران ـ به مؤمنین توصیه گردیده است. به گواهی تاریخ، پیامبراکرم(ص)، امیرمؤمنان(ع) و برخی از ائمه(ع) نماز استسقاء خوانده اند که با اتمام نماز، باران باریده است.

اگرچه بارش باران به خواست و اراده خداست ولی اشخاص و عوامل دیگر از قبیل خواندن نماز و دادن زکات و... هم می­ تواند وسیله جلب این رحمت الهی باشد. وجود مبارک حضرت ولی ­عصر(عج) و ظهور آن حضرت می ­تواند یکی از این عوامل باشد. در توصیفی که از وجود امام مهدی(عج) و دستاوردهای قیام آن حضرت، در روایات صورت گرفته است؛ جلوه‌هایی از بهار ترسیم شده است. یکی از ویژگی‌های بهار، بارش باران و جوشش چشمه­ هاست؛ امام رضا(ع) فرمودند: «الامام السحاب الماطر و الغیث الماطل و الشمس المضیئه و السماء الظلیله و الارض البسیطه و العین الغریزه و الغدیر و الروضه؛ امام، ابر بارنده، باران پیاپی، آسمان سایه­ افکن، زمین گسترده، چشمه جوشان، برکه و گلزار است.» (اصول کافی، ج 1، ص198)

مولای متقیان، امام علی(ع) هم فرمودند: «لو قد قام قائمنا لانزلت السما قطرها و لاخرجت الارض نباتها و لذهبت الشحنا من قلوب العباد و اصطلحت السباع و البهائم حتی تمشی المراه بین العراق الی الشام لاتضع قدمیها الا علی النبات و علی راسها زبیلها(زینتها) لایهیجها سبع و لاتخافه؛ اگر قائم ما قیام کند آسمان باران خود را فرو می ­ریزد و زمین نباتات خود را بیرون می­ دهد و کینه ­ها از دل بندگان خدا برطرف می­ شود، درندگان و چهار پایان با هم ساخته، از یکدیگر رم نمی ­کنند، تا جایی که زنی که می خواهد راه عراق تا شام را بپیماید در همه جا قدم بر روی سبزه و گیاهان می­ گذارد و زینت ­های خود را برسردارد، نه درنده ­ای به او حمله ­ور می­ شود و نه او از درندگان وحشت دارد.»(خصال، ج 2، ص626)

رخسار حضرت ولی عصر(عج)

در خصوص چهره دلربای حضرت ولی عصر(عج) باید گفت:

ای چهره زیبای تو، رشک بتان آذری      هر چند وصفت می‌کنم، در حسن از آن زیباتری

هرگز نیاید در نظر، نقشی ز رویت خوبتر       حوری ندانم ای پسر، فرزند آدم یا پری؟

آفاق را گردیده‌ام، مهر بتان ورزیده‌ام         بسیار خوبان دیده‌ام، اما تو چیز دیگری

امیرخسرو دهلوی

از بررسی روایات چنین برمی ­آید که قامت و رخسار امام عصر(عج) در کمال زیبایی و اعتدال است. از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «المهدی من ولدی اسمه اسمی وکنیته کنیتی أشبه الناس بی خلقا وخلقا...؛ مهدی از فرزندان من است. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. او از نظر خَلق و خُلق، شبیه­ ترین مردم به من است.»(کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، باب 25، ص534)

بنابر این می ­توان تمام خصال و صفاتی را که در روایات به پیامبر گرامی اسلام(ص) نسبت داده شده است، به وجود مقدس امام مهدی(عج) نیز نسبت داد. در روایتی که از امام محمدباقر(ع) نقل شده است، ویژگی­ های ظاهری پیامبر اکرم(ص) چنین توصیف گردیده است: «رخسار پیامبر خدا، سپید آمیخته به سرخی و چشمانش سیاه و درشت و ابروانش به هم پیوسته و کف دست و پایش پرگوشت و درشت بود... بینی کشیده ­ای داشت که هنگام آشامیدن آب نزدیک بود به آب برسد. هنگام راه رفتن محکم قدم برمی­ داشت که گویا به سرازیری فرود می ­آید. باری، نه قبل و نه پس از پیامبر خدا، کسی مثل او دیده نشده است.»(اصول کافی، ج1، ص443)

پیامبر اکرم(ص) در روایتی، رنگ چهره و اندام ایشان را چنین توصیف کرده ­اند: «مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ[چهره] او رنگ عربی(گندمگون یا سپید آمیخته به سرخی) و اندام او اندام اسرائیلی(فرزندان یعقوب(ع) قد بلند و رشید) است. بر گونه راست او خالی است که همانند ستاره درخشان است.»(بحارالأنوار، ج36، ص95) بعید نیست که با توجه به این  ویژگی­ ها، فرموده باشند: «مهدی، طاووس اهل بهشت است.»(همان، ج51، ص91)

صبح

یکی از عظیم‌ترین پدیده‌های آفرینش، تحول روز و شب است. با تقدیر الهی، در یک بازه زمانی محدود روز در دل شب فرو می‌رود به طوری که در عرض چند دقیقه همه‌جا کاملا تاریک می‌شود؛ در پایان شب هم، ظرف چند دقیقه همه جا روشن می  گردد. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لآیَاتٍ لأُوْلِی الألْبَابِ؛ هر آینه در آفرینش آسمان­ ها و زمین و آمد و شد شب و روز، خردمندان را عبرتهاست.»(آل عمران، آیه 190)

اگر چه شب و روز هر دو از نشانه ­های خداست ولی در بین مردم از جایگاه مساوی برخوردار نیستند؛ انسان­ ها روز را به خاطر روشنایی و امکان کار و تلاش، بیشتر دوست دارند و با توجه به اینکه اغلب ظلم­ ها و جنایت­ها درتاریکی شب اتفاق می افتد، مردم از سیاهی شب خاطره خوشی ندارند و اغلب انتظار روز را می­ کشند و به همدیگر آمدن روز را بشارت می ­دهند:

در نومیدی بسی امید است                 پایان شب سیه سپید است

نظامی

فرشتگان هم وقتی از نجات حضرت لوط(ع) و مومنان صحبت می­ کنند، به زمان صبح اشاره می­ کنند: «قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ­یَصِلُوا إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَ لایَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلا امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ؛ گفتند: اى لوط ما فرستادگان پروردگار توایم آنان هرگز به تو دست نخواهند یافت پس پاسى از شب گذشته خانواده‏ ات را حرکت ده و هیچ کس از شما نباید واپس بنگرد مگر زنت که آنچه به ایشان رسد، به او [نیز] خواهد رسید. بى‏ گمان وعده ‏گاه آنان صبح است. مگر صبح نزدیک نیست؟»(هود، آیه۸۱)

لاله

از گیاهان بومی آسیا بوده و دو نوع است: یکی خودرو که در بیشه ­ها و کنار رودها می ­روید و دیگری پرورشی که در باغ­ ها پرورش داده می ­شود. اقسام زیادی دارد: لاله­ کوهی، لاله­ صحرایی، لاله­ نعمانی، شقایق، لاله سفید و ...

از تازه گل لاله که در باغ بخندد                  در باغ نکو گر نگری چشم شود آل

فرخی

در ادبیات فارسی، لاله مظهر شهید و کشته راه دوست است. برگ­های گل ­لاله بسیار شبیه قطره های خون است. اگر چه خود خونین رنگ و سرخ می ­باشد، ته گلبرگ­ های آن سیاه و داغدیده است، گویی که داغی بر دل دارد. «از خون جوانان وطن لاله دمیده » شعری است که در انقلاب اسلامی به شکل یک شعار درآمد. پیش از این شعرای متقدم لاله و گل­های سرخ رنگ را با خون شهدا تطبیق داده ­اند ازآن جمله:

در هر دشتی که لاله زاری بوده ست                 آن لاله ز خون شهریاری بوده ست

خیام

زمین سربه سر کشته و خسته بود              و گر لاله بر زعفران رسته بود

بیابان چو دریای خون شد درست               تو گفتی ز روی زمین لاله رست

فردوسی

گل لاله یکی از گل­های نمادین در ادبیات پس از انقلاب اسلامی می ­باشد. این گل نماد محبت و دوستی نیز است:

زحسرت لب شیرین هنوز می بینم      که لاله می ­دمد ازخون دیده فرهاد

حافظ

شقایق هم علاوه بر مفهوم امید و آرزو، نشانه تپیدن­های قلب است:

زندگی خالی نیست/  مهربانی هست سیب هست ایمان هست/ آری تا شقایق هست زندگی باید کرد

سهراب سپهری

از سوی دیگر شقایق رمزی از شهادت است؛ درفرهنگ قرآنی هم، شهادت آغاز زندگی جاوید است. زندگی جاودانه همراه با آمرزش گناهان، رزق در پیشگاه خداوند، ضایع نشدن عمل، مسرت و خوشحالی و ورود به رحمت الهی و رستگاری ...

تغییر و تبدیل

آن چنان که از آیات قرآن و روایات استنباط می ­شود در نظام آفرینش تغییر و تبدیل وجود دارد؛ بعضی از این تبدیل­ ها، ظاهری و محسوس است و برخی معنوی و نامحسوس؛ مورد اول مانند: تبدیل زباله به کود و چوب به زغال و انسان گناهکار به نیکوکار مورد دوم مانند: تبدیل سیئات به حسنات با توبه و نفس کشیدن در ماه مبارک رمضان به تسبیح؛ مثال اول را قرآن مجید تأیید فرموده است: «إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا؛ مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته ­ای کند؛ پس خداوند بدی­ هایشان را به نیکی­ ها تبدیل مى‏ کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.»(فرقان، آیه۷۰) و مورد دوم را رسول اکرم(ص) بیان فرمودند: «أیها الناس إنه قد أقبل إلیکم شهر اللَّه بالبرکة و الرحمة و المغفرة... أنفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة...؛ ای مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روی آورده است... ماهی که در آن نَفَس­هایتان، تسبیح و خواب­تان در آن، عبادت است...»(الوافی، ج‏11، ص367)

اندر رمضان خاک تو زر می­ گردد            چون سنگ که سرمه بصر می­ گردد

آن لقمه که خورده ­­­ای دُرر می­ گردد         و آن صبر که کرده­ای گهر می­ گردد

مولوی

در این میان بعضی از تبدیل­ ها هم کنایی است به عنوان مثال، پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 باعث شد زمستان به بهار تبدیل شود؛کنایه از بهار آزادی:

در زمستان بهاران آمد                  آدم از قعر دوران آمد

بوی «نسل» شقایق پیچید          بوی عطر شهیدان آمد

همافر

اگر در حدیثی نقل شده است که زمستان بهار مومن است،کنایه از این است که فرصت زیادی برای عبادت در زمستان وجود دارد؛ روزهای کوتاه بهترین فرصت برای روزه گرفتن و شب­ های طولانی بهترین موقعیت برای نماز و دعا است.