منتهی الارب و ناظم الاطبا، انقلاب را «برگشتن» معنی کرده اند؛ بنابراین می توان گفت: انقلاب اسلامی بازگشت آگاهانه ای است به اسلام ناب که پیامبر اکرم(ص) بنیانگذار و ائمه اطهار(ع) مروج و مفسر امین آن بوده اند نه اسلام رنگ باخته و تغییر یافته بنی امیه و بنی عباس.
اسلام نابی که از آغاز تا به امروز فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته و در عصر ما، تجربة نوینی از آن باعنوان« مردم سالاری دینی » در جهانِ نومید از حکومت های« لیبرالیستی» و « سوسیالیستی» به جهانیان عرضه می شود؛ طرح اجمالی سیر تاریخی انقلاب جهانی اسلام این واقعیت را یادآور میشود: این حکومت دینی که ما امروزه آن را تجربه می کنیم آرزوی همه مصلحان و صالحان و بزرگان دین در طول تاریخ بوده است. انقلاب اسلامی ثمره زحمت ها و رنجهایی است که مومنین در طول چهاره قرن کشیده اند و حوادث و وقایعی که در این مدت اتفاق افتاده است که به اختصار مواردی از آنها اشاره می کنیم:
الف ـ در اوج جهل بشری در سرزمینی به نام جزیرة العرب، شخصی امین با اراده حضرت حق به پیامبری مبعوث شد تا با روشنایی فروغ هدایت در دلهای پذیرای حق، انقلاب فرهنگی و جهانی اسلام را بیاغازد و چنین نیز شد.
ب ـ سیزده سال بعد از بعثت، رسول اکرم(ص) با هجرت از مکه به مدینه، اسلام را از انزوا بیرون آورده، زلال آن را در عرصه جهانی بر مزارع دلهای تشنه فرهنگ فطری اسلام جاری ساخت. هجرتی که مبدأ تاریخ اسلام گردید و دوران حاکمیت دین اسلام و تشریع قوانین اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و عبادی برای سامان دادن به زندگی آشفته و اسیر جهل و ستم بشر آغاز شد.
پ ـ هشت سال بعد از هجرت، شهر مکه ـ زادگاه پیامبر (ص) ـ به دست مسلمین فتح و حاکمیت اسلام در شبه جزیره عربستان گسترش یافت.
ت ـ روز هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت، رسول اکرم (ص) با دستور پرورگار عالم، امیرالمومنین، علی(ع) را به جانشینی خود تعیین نمودند. آن حضرت، این امر مهّم را در بازگشت از سفر حج در محل« غدیر خم» به اطّلاع مسلمین رسانده و شخصاً از آنان برای امامت و ولایت حضرت علی(ع) بیعت گرفتند.
ث ـ هفتاد روز پس از واقعة غدیر، با رحلت نبی مکرم اسلام(ص) در سال یازدهم هجرت، مسلمانان با کنار گذاشتن دستور آن حضرت(ص) در خصوص جانشینی حضرت علی و پذیرش نتیجه جلسه شورای سقیفه باعث تفرقه در میان مسلمانان گردیدند.
اگر چه در دوران حکومت سه خلیفه، توسعه پیاپی جغرافیایی مسلمانان، نفوذ اسلام را در جهان گسترش داد، ولی مشکلاتی از قبیل رواج دنیا طلبی در اثر تصاحب غنایم جنگی، به وجود آمدن بدعت ها و... را در درون حکومت اسلامی ایجاد نمود که تاریخ گواه آن است. به یقین اگر پس از رحلت رسول اکرم(ص) نظام امامت استقرار می یافت حقایق و معارف و احکام اسلامی ـ قرآنی روشنتر می شد و زمینه اختلافات فقهی و سیاسی از میان می رفت.
ج ـ قتل خلیفه سوم و بیعت داوطلبانه مسلمانان با امیرالمؤمنین علی(ع) و پذیرش حکومت از سوی آن حضرت(ع) در اثر اصرار مردم، فرصت مناسبی بود تا مسلمانان طعم عدالت اجتماعی و حکومت دینی واقعی را بچشند ولی سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین با انگیزه های گوناگون جنگ های جمل و صفین و نهروان را بر آن حضرت تحمیل کرده، اجازه ندادند مسلمانان حداقل در مدت چند ساله حکومت علوی شاهد مدینه فاضله ای باشند که سالها در صدد تشکیل آن بوده اند.
در این زمان نیمه غربی جهان اسلام به مرکزیت شام به دست بنی امیه اداره می شد و علویان در نیمه شرقی به مرکزیت کوفه، هر روز شاهد فتنه ای بودند که جانسوز ترین آنها در 19رمضان سال چهلم هجری اتفاق افتاد.
چ ـ با شهادت اسوه عدالت و انسان کامل ـ حضرت علی(ع) ـ امامت به فرزند بزرگش امام حسن مجتبی(ع) منتقل شد؛ آن حضرت در ادامه راه پدر بزرگوارش برای سقوط حکومت نامشروع بنی امیه و اتحاد جهان اسلام تلاش نمودند؛ ولی با توجه به ضعف و سستی ایمان فرماندهان سپاهش و توطئه های گوناگونی که به وسیله عوامل بنی امیه در سپاه کوفه ایجاد شد مصلحت اسلام و مسلمین را در امضای قرارداد صلح با معاویه دیدند که بعد از صلح عملاً خلافت جهان اسلام به دست بنی امیه افتاد و علویان در حاشیه قرار گرفتند.
ح ـ امام حسن(ع) در سال50 هـ . ق با توطئه بنی امیه و در نهایت مظلومیت به دست همسرش به شهادت رسیدند.
خ ـ بعد از مرگ معاویه، فرزندش یزید به خلافت نشست و از امام حسین(ع) خواست تا با او بیعت نمایند. آن حضرت(ع) تن به این ذلت نداده و در سال 61 هـ . ق با سپاهی اندک در مقابل یزیدیان، مردانه ایستاده و به همراه هفتاد و دو یار با وفایش در عاشورای خونین به شهادت رسیدند.
د ـ با قتل مروان دوم به دست ابومسلم خراسانی سلطنت 92 ساله بنی امیه منقرض و خلافت 524 ساله بنی عباس شروع گردید. دوران درگیری بنی امیه و بنی عباس، فرصت طلایی برای ترویج اسلام ناب بود که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از این فرصت برای استحکام بنیان فقهی شیعه و رشد و تعالی فکری شیعیان بیشترین بهره را بردند.
ذ ـ در عصر حکمرانی بنی عباس، منادیان اسلام ناب نه تنها از ظلم و جور حاکمان رهایی نیافتند بلکه در سخت ترین شرایط قرار گرفته و اغلب به دست عباسیان به شهادت رسیدند.
ر ـ با توجه به شهادت یازده امام، اراده خداوند بر آن قرار گرفت که آخرین وصی پیامبر اکرم(ص) را در پشت پرده غیبت برای آینده بشریت حفظ نماید. آن حضرت (عج) پنج ساله بودند که از چشم مردم غایب گردیده و از طریق نایب ها با پیروان خویش ارتباط برقرار نمودند.
ز ـ امام حسن عسگری(ع) با تصریح به لزوم تقلید مردم از فقیهانی که دارای شرایط چهارگانه: نگهدارنده نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولا باشند: « فَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنَفْسِهِ، حافِظاً لِدینِهِ، مُخالِفاً عَلی هَواهِ، مُطیعاً لاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدوُهُ وَ ذلِکَ لایَکوُنُ اِلا بَعْضَ فُقَهاءِ الشّیعَه لاکُلُّهُمْ؛ و اما از میان فقیهان کسی که نگهدارنده نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولایش باشد بر عوام واجب است که از او تقلید کنند و این ویژگیها در بعضی از فقهای شیعه است نه در همه آنها»(وسایل الشیعه ، ج۱۸، ص۹۴) زمینه را برای ولایت فقها آماده کرده بودند.
با نزدیک شدن زمان رحلت نائب چهارم حضرت ولی عصر(عج) در نامه ای به ایشان نوشتند: « وَاَمَّا الْحَوادِثَ الْواقِعَهِ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواه ِحَدیثِنا فَاِنّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ أَنَأ حُجَّهُ اللهِ عَلَیْهِمْ؛ در حوادثی که پیش میآید به کسانی که حدیث ما را نقل می کنند مراجعه کنید به درستی که آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم.»(کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ص 485)
ژ ـ با درگذشت نائب چهارم، غیبت کبری شروع گردید. از زمان غیبت تاکنون حکومت های زیادی در کشورهای اسلامی به قدرت رسیده و منقرض شده اندکه هیچ یک از آنها نتوانستند ـ و یا نخواستند - حکومت ایده آل اسلام را تشکیل دهند به طوری که تشکیل دولت کریمه ای که اسلام و مسلمین را عزیز و کفر و نفاق را ذلیل کند آرزویی بوده که مسلمانان در دعاهای خود از خداوند متعال می خواستند: اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِسْلامَ و َاَهْلَهُ و َتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ و َتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ و َالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ و َتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ؛ بار پروردگارا! ما از تو می خواهیم که دولتی بزرگوار پیش آوری که در آن دوران، اسلام و اهل آن را سربلند فرموده، نفاق و پیروانش را ذلیل و خوار گردانی! و ما را در آن دولت، از زمرۀ خوانندگان مردم به سوى اطاعت تو و از راهبران به سوى راه خود قرار دهى !و بدان وسیله بزرگوارى دنیا و آخرت را نصیب ما گرداندى!(مفاتیح الجنان، دعای افتتاح) که متأسفانه اغلب آنها با همین آرزو از دنیا رفته اند.
اگر چه در طول تاریخ معاصر، فعالیتهایی در این راستا انجام گرفته است ولی هیچ یک موفق به تشکیل آن دولت کریمه نشدند. البته بدیهی است که دولت کریمه و حکومت ایده آل مسلمین، بعد از ظهور امام عصر (عج) تشکیل خواهد شد.
در دوره معاصر، آیت الله نائینی طرح ولایت فقیه را در مباحث نظری مطرح و علمای بزرگ در تحقق عملی آن اقدامات متفاوتی را انجام دادند. شهید شیخ فضل الله نوری موضوع مشروطه مشروعه را اعلام کرد و جان خود را فدای آن راه نمود. میرزای شیرازی با صدور حکم حکومتی تحریم تنباکو و جهاد ، عملاً اعمال حاکمیت ولایت فقیه در مسائل حکومتی را در مقطع خاصی از زمان خود نشان داد....
با جلوس آغا محمدخان قاجار در سال 1169 هجری شمسی سلسله قاجاریه تأسیس و تا سال 1304 که احمد شاه عزل گردید به مدت یکصد و سی و پنج سال ، هفت تن از شاهان قاجار در ایران حکومت کردند. کشور ایران در عهد قاجاریه از نظر وسعت تقریباً یک و نیم برابر ایران امروزی بوده و شهرهایی از قبیل هرات و قندهار از طرف شرق و ایروان و باکو و تفلیس از سمت شمال تحت حکومت ایران قرار داشت . در عصر آغامحمد خان مرزها تثبیت شده بود لکن در زمان جانشین وی کشور دستخوش حوادث تلخی گردید. مدعیان حکومت از هر طرف سر به شورش برداشتندکه فتحعلی شاه تا حدودی موفق به سرکوب مخالفین شد ولی به علت ضعف شاه قاجار دول بیگانه چشم طمع به ایران دوختند و جنگهایی بین ایران ـ روس و ایران ـ عثمانی در زمان فتحعلی شاه واقع شد و شاه قاجار با امضای دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای قسمتی از خاک ایران را به بیگانگان واگذار نمود. بعد از فتحعلی شاه ، محمد شاه به مدت 14 سال ، ناصرالدین شاه 50 سال ، مظفرالدین شاه 10 سال ، محمدعلی شاه 3 سال و احمدشاه 17 سال حکومت ایران را در دست داشتند .
در اواخر حکومت قاجاریان مخالفت ها و مبارزات مردمی به تدریج برعلیه حاکمان قاجار آغاز شد در سال 1273 ناصرالدین شاه به دست میرزارضاکرمانی به قتل رسید و مظفرالدین شاه به جای پدر نشست و خواست همچون پدر خویش با اعمال خشونت مانع از بروز عکس العمل مردم شود و بدین منظور امین السلطان را عزل و اداره کشور را به عین الدوله سپرد. خشونت عین الدوله و فقر عمومی و رکود شدید اقتصادی و دخالت های بیگانگان در امور کشور باعث گردید مردم بر علیه نظام استبداد دست به اقداماتی زنند. آیت الله طباطبایی با جمیعتی حدود دو هزار نفر به عنوان اعتراض به شهر ری عزیمت و در حرم حضرت عبدالعظیم به بست نشستند و شاه قول مساعد داد که به خواست های مردم عمل کند ولی عین الدوله هرگز به اجرای درخواست های مردم تن نداد و بیش از پیش سختگیری نمود و با ایجاد ترس و وحشت و دستگیری علما خواست شورش مردمی را سرکوب کند.
سختگیری عین الدوله کاری از پیش نبرد و روحانیون و علما از تهران به سوی قم حرکت کردند که هجرت علما به قم باعث اعتراضات پراکنده در شهرهای مختلف گردید و در نتیجه مظفرالدین شاه به خواسته مردم تن داده ، عین الدوله را عزل و مشیر الدوله را به جای وی منصوب نمود و فرمان تأسیس دارالشوری را صادر کرد . به دنبال آن ، علما با عزت و احترام به تهران برگردانده شدند ، انتخابات مجلس انجام و مجلس شورای ملی افتتاح گردید . قانون اساسی تنظیم و به امضاء مظفرالدین شاه رسید ده روز بعد از امضاء قانون اساسی مظفرالدین شاه درگذشت و محمدعلی شاه به جایش نشست . او پس از رسیدن به سلطنت تلاش های گسترده ای را در جهت نابودی مشروطیت انجام داد ، علناً از امضاء متمم قانون اساسی خودداری کرد و میرزاعلی اصغرخان امین السلطان را که از مخالفین سرسخت مشروطیت بود به صدارت منصوب نمود .
امین السلطان توسط فدائیان ملت ترور شد و به دنبال آن شاه به حمایت از مشروطیت سوگند یاد کرد. چند روز بعد محمد علی شاه مورد سوء قصد قرار گرفت ولی جان سالم بدر برد و لکن این سوء قصد بهانه ای برای سرکوب مشروطه خواهان گردید و بدنبال آن شاه مجلس را به توپ بست ، گروهی را کشت و عده ای را تبعید کرد و تعدادی از نمایندگان به سفارت انگلیس پناهنده شدند و بدین صورت مجلس منحل و استبداد دوباره حاکم شد .
با سرکوب مشروطه خواهان در تهران ، قیام های مردمی در شهرستان ها شدت گرفت و مبارزان آزادی خواه از سراسر کشور به ویژه از گیلان به رهبری محمد ولی خان تنکابنی و از جنوب به رهبری علی قلی خان برای فتح تهران حرکت کردند ، چند ماه بعد تهران سقوط کرد و محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد . مردم مبارز تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان در تبریز درگیر بودند که بعد از فتح تهران به پایتخت فراخوانده شدند . فاتحان تهران احمد میرزا فرزند 12 ساله محمدعلی شاه را به سلطنت برگزیده و اداره کشور را به دست هیأت مدیره موقت سپردند . در این مدت میرزا ابوالقاسم خان ملقب به نایب السلطنه تا رسیدن احمد شاه به سن بلوغ بر ایران حکومت نمود . احمدشاه پنج سال بعد در 1292 رسماً تاجگذاری کرد.
در این زمان به خاطر ضعف دولت مرکزی ، ایران به سه منطقه (تحت نفوذ روس ـ تحت نفوذ انگلیس و منطقه بیطرف ) تقسیم شده بود . بدنبال انقلاب روسیه ، قوای روس از ایران خارج شدند ؛ جنگ جهانی اول انگلیس را دچار رکود اقتصادی کرد و ضعف مالی انگلیس و ترس از نفوذ کمونیسم در ایران ، آن کشور را بر آن ساخت دست به ایجاد حکومت مرکزی وابسته زند که ابتدا دست انگلیس از آستین سید ضیاءالدین طباطبایی درآمد و کودتای سیاه را تدارک دید .
بعد از سید ضیاء ، قوام السلطنه و بعد از او مشیرالدوله و بعدها مستوفی الممالک به نخست وزیری منصوب شدند در سال 1302 احمد شاه رضا پهلوی را به نخست وزیری منصوب و خود به قصد اروپا از کشور خارج شد رضا پهلوی در غیاب احمد شاه به تثبیت موقعیت خود پرداخت و در آبان 1304 طی ماده واحده ای که در مجلس به تصویب رسید احمد شاه از سلطنت خلع و حکومت از قاجاریه به پهلوی منتقل گردید و بدینوسیله سلسله قاجاریه منقرض و دوره پهلوی آغاز شد.